گرگی در لباس میش

پیرامون کتاب پاره نقدی بر عرفانهای نوظهور

گرگی در لباس میش

پیرامون کتاب پاره نقدی بر عرفانهای نوظهور

بایگانی

عرفان کارلوس کاستاندا

يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۱، ۱۰:۰۵ ب.ظ


عرفان سرخ پوستی

 

کارلوس کاستاندا در 1935 در روستای جوکری نزدیک سائو پائولو در کشور برزیل به دنیا آمد .

اعتقادات : استفاده از رویابینی برای آگاهی
– مصرف گیاهان روانگردان و توهم زا – تعلیم سحر و جادو

« مبانی فکری»

آنچه از مبانی فکری و اندیشه های و باورهای تولتک ها یا ساحران شمنیسم می توان در کتابهای کاستاندا بدانها دست یافت فراوان است. مهم ترین مبانی فکری ساحری دون خوان را می توان در طریقت معنوی، گیاهان اقتدار، دین، انسان و جهان، متوقف کردن گفتگوی درونی و دنیا، اولین، دومین و سومین قدرت و تمامیت نفس، کمین و شکار کردن، فیوضات عقاب و هسته های تجریدی روح و موجودات غیر آلی یا غیر ارگانیک بر شمرد.

«آموزه ها»

در دو محور به طور خلاصه می توان عرفان ساحری را معرفی نمود؛

 

·
بصیرت: منظور از بصیرت دیدن حقایق پنهان دنیا و طبیعت است. بصیرت، آمادگی دریافت ظرفیت ها و حقیقت پدیده های طبیعی است، که اگر کسی به آن دست یابد، راه استفاده از نیروی طبیعت به رویش گشوده می شود و می تواند از آن به اراده ی خود از قدرت آنها بهره بگیرد. آنها می گویند:«افراد جوان من هرگز نباید کار کنند. کسانی که کار می کنند، نمی توانند به رؤیاها دست یابند و حکمت، همواره در رؤیا به دست می آید» مراد از رؤیا همان بصیرت نسبت به رموز دنیا است.

 

·
اقتدار:برای سلوک مراتبی لازم است از جمله، مقام «مرد شناخت» است. یک جنگ جو شکارچی بی نقصی است که به شکار می رود. اگر در این شکار موفق شود، مردشناخت(اهل معرفت) می شود. پایین ترین مراتب اقتدار جادوگری است؛ یعنی کسی که دنیا را متوقف کرده و نیروهای جهان را به کار می گیرد و با آنها هدایت می شود.

«نقد عرفان سرخ پوستی»

از مبنائی ترین اشکالی که بر این عرفان وارد است، نادیده انگاشتن فطرت است. در این جریان انسان تنها به دنبال مشکلات خود، رهسپار است. البته در این مورد نیز به جای اینکه به چشمه پناه ببرد، به سوی سراب(دنیا) شتافته است. در این عرفان نیازهای فطری افراد از قبیل خداجوئی، کمال طلبی و خضوع در مقابل خالق هستی، نادیده انگاشته شده و از طرف دیگر اگر چه آنها فطرت انسانی را در می یافتند، با دو مشکل مواجه بودند:

عدم شناخت کامل و جامع از انسان ٫ اشکال دوم- که از اشکال اول بر می آید آن است که پاسخ مناسبی به این نیازها نمی توانستند بدهند. در نتیجه این عرفان نمی تواند نیازهای انسان را شناسائی و اشباه نماید و مهمتر این که استعدادهای انسان به صورت قوه و دست نخورده باقی می ماند و هیچ هنگام به رشد و شکوفائی نخواهند رسید.

از آن چه در نقد گفته شد، بر می آید که برای کام یابی معنوی لازم است که اندیشه و برنامه ی معنوی که انسان دنبال می کند، تمام گرایش های فطری را به درستی شناخته و تمام ابعاد فطرت را پوشش دهد؛ معنویتی که به راستی عطش روحانی را فرونشاند، باید آزادی و آرامش، امید و عشق، خشیت، نور و سرور را یک جا برای انسان به ارمغان آورد و عرفان سرخ پوستی نمی تواند این امور را جامع عمل بپوشاند.

«تولتک»

 

تولتک برگرفته از نام یک قوم یا نژاد است. در نوشته ها آمده آنان زنان و مردانی خردمند بودند، که هزاران سال پیش برای رهایی از رنج و هدایت و حفظ معرفت معنوی انسان پدید آمده بودند.

در این عرفان استادان(ناوال ها) به راحتی مطالب را در اختیار شاگردان قرار نمی دادند، اما بعد از فتح قاره ی آمریکا و سوء استفاده های زیادی که از نو آموزان تولتک، صورت گرفت زمینه ای شد که بر مخفی کاری خود بیافزایند. بدین جهت بود که مطالب آنان سینه به سینه انتقال یافت. بزرگان تولک ها پیش بینی کردند، روزی زمینه ی مناسبی برای انتقال حکمت های آنان فرا خواهد رسید.

«آموزه ها»

آموزه های تولتک عبارتند از:

 

·
رؤیا: قائل هستند که هر چه که می بینیم و می شنویم، چیزی جز یک رؤیا نیست. «انسان در بیداری رؤیا می بیند، در خواب هم رؤیای دیگری. رؤیا دیدن فعالیت مهم ذهن است و ذهن هر لحظه و در تمام شبانه روز در حال دیدن رؤیا است».

 

·
سه روش برای شادی، آرامش، عشق و بینش معنوی را سه هزار سال پیش مطرح نموده اند:

الف- تسلط بر آگاهی: برای آزاد بودن باید بدانیم از کجا آمده ایم و به دنبال چه می گردیم. آگاهی سبب می شود گرد و غباری که اطراف ذهن ما را فرا گرفته کنار رود، انسان در این صورت در می یابد که در رؤیا است.

ب- تسلط بر دگرگونی: برای این که رؤیا های زندگی را چگونه تغییر دهیم به این روش نیاز داریم. هدف دگرگونی نظم بخشیدن به بی سروسامانی ها و صدای درون است.

ج-تسلط بر عشق: مراد از عشق همان نیت است. زمانی که به رؤیاها تسلط یافتیم، بر تمام رؤیاها تسلط یافته ایم. در این زمان انسان با الوهیت یکی می شود و هرگاه عملی انجام داد، عمل او بیانی از الوهیت است و این غایت انسان و هدف نهایی تولتکهاست.

«میثاق چهار گانه»

مهمترین روش ها در بین این سه روش عرفانی، تسلط بر دگرگونی است. در تولتک ها چهار میثاق بزرگ مطرح است؛

 

·
با کلام خود گناه نکنید؛ که مهم ترین میثاق است، چرا که کلام نیرویی برای خلق و آفرینش است.

 

·
هیچ چیز را به خود نسبت ندهید؛ هر کسی به شما هتاکی نمود، این فحش به خود او بر می گردد و نباید به خود بگیرید. در موردی که شما را گرامی داشتن نیز آن را نباید به خود بگیرید. به طور کلی اگر شما چیزی را به خود بگیرید، در این صورت زهر درون انسان جریان می یابد و او به دام رؤیای دوزخ گرفتار شده است. میثاق دوم و میثاق های بعدی ره آورد میثاق اولی است.

 

·
تصورات باطل نکنید؛ تمام غم و اندوه ها ریشه ی در ارزیابی های نادرست، حدس و گمان ها دارد. از طریق اصلاح تصورات است که می توان بر دیگران تسلط یافت. زمانی اگر فردی گمانی نسبت به دیگران نداشت، می تواند با افراد بهترین رابطه را بر قرار نماید.

 

·
همواره بیشترین توان و تلاش خود را بکار گیرید؛ چرا که هرگز احساس پشیمانی نخواهید داشت. هر گاه نهایت تلاش را داشته باشید احساس، انگیزه ی بالا و پرشوری خواهید داشت. بهترین پیامد تلاش بالا این است که فرد از خود راضی می شود. در این صورت اهل گذشت می شود و به دنبال پاداش نمی باشد.

«نقد عرفان تولتک»

 

·
در این جریان کار اصلی انسان دیدن رؤیا است. حال رؤیا چیست؟ رؤیا به معنای تفسیر و برداشت از دنیا است. آیا فلسفه ی وجودی انسان در هستی این است؟ این انتظار از انسان و جهان هستی نشان از آن دارد، که این جریان نگاه معرفتی دقیقی به انسان و جهان ندارد.در صورتی که در نگاه عرفان اسلامی انسان می تواند محل تجلی اسماء و صفات جمال و جلال الهی باشد.

 

·
عرفان تولتک، را بهتر است اخلاق تولتک نامید. چرا که چهار میثاق که همان کلام خوب، ربط ندادن امور به خود، نهی از تصورات باطل و تلاش زیاد ، جزء امور اخلاقی است، نه عرفانی. البته در معارف اسلامی این چهار میثاق به طور عمیق تر، مفصل تر و با پشتوانه ی عقلی و علمی دیده می شود. به عنوان نمونه؛ در مورد زبان، آفات و راه علاج آن کتابهای روای و اخلاقی ما به طور کافی و وافی پیرامون آن مطالبی را ذکر نموده اند.

بنابراین حداکثر چیزی که درباره ی عرفان تولتک می توان گفت این است که، یک سری توصیه های اخلاقی است که به دنبال حل مشکلات و داشتن زندگی خوب می باشند. لازم به تذکر است که این امور نه تنها عرفان، بلکه یک نظام اخلاقی پویا را نمی تواند تشکیل دهد.

«سو یا چپُق مقدس»

 

پایه گذار این جریان شخصی به نام گوزن سیاه است. گفته می شود او دارای علم مقدسی بود، که از اجدادش به او رسیده بود، و او از شهودهایش نیروهای خاصی کسب نمود که از آن برای بهروزی قومش بهره برد.

«آموزه ها»

 

عرفان سو به رغم پیچیدگی های خاصی که مربوط به فرهنگ و قومیّت سرخپوستی است، می توان گفت همانند گاومیش است، که نماد کل جهان می باشد و همه چیز را در خود دارد. نماد نوع انسان ، گوشت سَر ،دست گاو میش است. این گوشت بسیار نزد سوها مقدس است. گاومیش و کل آفرینش نیز دارای قداست است. نزد سوها تمام خویشیهای روی زمین، رمز خویشی بزرگ و حقیقتی است که انسان را به آسمان وصل می کند. نماد اتصال انسان به آسمان، چپُق مقدس است. آیین چپُق سه مرحله دارد:

 

·
تطهیر به با دود به وسیله ی گیاه های مقدس٫

 

·
گسترش چپق برای این که تمامی عالم را در بر گیرد.

 

·
قربانی کردن کل عالم در آتش چپق.

«نقد»

 

نقد به این مکاتب بیشتر از جهت درون مکتبی می باشد و آن در خصوص اصل مبانی عرفان های سرخ پوستی است.

«نقد عرفان سو»

 

·
زبان عرفان سو یا چپق مقدس، همراه با رمز و ابهام بسیار است؛ بنابراین درک و فهم آن را دشوار نموده است. در صورتی که قرآن انسان را از ظلمت به سوی نور سیر می دهد، دارای فصاحت و بلاغت است و به راحتی آحاد مردم آن را فهم می کنند.

 

·
این جریان عرفانی به جای ارزش به توجه به خالق هستی و توجه به جایگاه انسان، نگاه خود را معطوف به گاومیش و چپُق می کند.

 

·
گفته اند:«خیشی های روی زمین رمز خویشی بزرگ و حقیقی است که انسان را به آسمان وصل می کند» ارتباط خیشی این دنیا با آسمان چیست؟ در صورتی که هیچ ارتباطی بین خیشی این دنیا و آخرت نیست. چه بسا از خیشی های ظاهری فردی بهره داشته باشد، اما سعادتمند خود را نداند و بالعکس، چه بسا به ظاهر کسی از خیشی های دنیا کم بهره باشد، اما در دنیا خود را خوشبخت بداند و توانسته باشد، استعدادهای خود را شکوفا سازد. از این رو چه رابطه ی بین خیشی های دنیا با آسمان دارد؟! این مورد نیز از همان امور مبهم و بلکه نادرست است.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی