گرگی در لباس میش

پیرامون کتاب پاره نقدی بر عرفانهای نوظهور

گرگی در لباس میش

پیرامون کتاب پاره نقدی بر عرفانهای نوظهور

بایگانی

مروری بر آنچه بهائیت گفته می شود !

دوشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۱، ۰۲:۳۶ ب.ظ

مروری بر آنچه بهائیت گفته می شود !
بهائیت دین اختراع شده توسط حسین علی ملقب به "بهاء" است ؛ کسی که مدعی نبوت شد و به گمانش به واسطه ظهور و بعثت او شریعت اسلام نسخ شده است.
مؤسسان آن: میرزا حسین علی ملقب به بهاء در روستای نور منطقه مازندران ایران در سال 1233 ه. متولد شد.

میرزا حسین علی با یکی از مدعیان نبوت به نام "باب" ملاقات نمود و جزو مریدان او گردید و تا زمانیکه باب مْرد از جمله پیروان او بود ولی بعد از مرگ باب با برادرش "صبح الازل" بر سر جانشینی باب دچار نزاع و اختلاف شدند و همین امر منجر به تفرقه و دوری آنها از لحاظ جسمی و فکری شد.
پس از مرگ باب، بهاء مدعی نبوت شد ولی تنها به این ادعا اکتفا نکرد بلکه از آن هم پا فراتر گذشته و مدعی الوهیت گردید؛ بدین معنی که او همان پاینده پابرجایی است که می ماند و جاوید می باشد و مدعی شد روح خداست و او همان کسی است که پیامبران و رسولان را مبعوث داشته و ادیان را به صورت وحی ارسال و به گمانش باب تنها پیامبری بود که کار مهمش بشارت به ظهور او بوده است.
عقاید و افکار و شعائر بهائیت
1.   ایمان به اینکه خدوند در بعضی از مخلوقات حلول می یابد و از آن جمله به حل شدن خداوند در باب و بهاء معتقدند. 1
2.       به تناسخ کائنات معتقدند و وجود پاداش و عقاب را تنها روحی می دانند.
3.   معتقد به صحیح بودن همه دینها هستند و تورات و انجیل را تحریف شده نمی دانند و معتقدند که همه دینها باید در دین واحدی که بهائیت است جمع گردند.
4.      بودا، کنفوسیوس، برهما و زرتشت و سایر حکما در هند و چین و فارس را پیامبر می دانند و به نبوت آنها معتقدند.
5.       مانند نصاری به کشتن و صلیب زدن عیسی _ علیه الصلاة و السلام_ معتقدند.
6.      منکر معجزات انبیاء و حقیقت ملائکه و جن هستند همانگونه که منکر بهشت و جهنم می باشند.
7.       حجاب را حرام و معته را حلال و به اشتراکیت در زن و مال معتقدند.
8.       معتقدند که دین باب نسخ کننده شریعت محمد _صلی الله علیه و سلم _ است.
9.      قیامت را به ظهور باب تأویل می کنند و به جای مسجد الحرام، بهجه در عکا را قبله خویش قرار داده اند.
10. در روز سه دفعه نماز می خوانند و هر نماز نزد آنها سه رکعت است. اوقات نماز نزد آنها صبح، ظهر و عشاء می باشد. و با آب سرد وضو می گیرند و در صورتی که آب نیابند به گفتن نام خدا به جای وضو اکتفا می کنند و پنج بار می گویند:[ بسم الله الأطهر الأطهر]
11.   نماز جماعت را جز هنگام نماز میت جایز نمی دانند.
12.  بهائیت عدد 19 را مقدس می دانند، تعداد ماههای سال نزد آنها 19 می باشد و هر ماه را 19 روز می دانند. 1
13. بهائی ها یک ماه بهائی را روزه می گیرند که اسم آن"علا" می باشد و از 2 مارس تا 21 همان ماه ادامه می یابد که آخرین ماه بهائیت می باشد و در آن از زمان طلوع تا غروب آفتاب از خوردن طعام خودداری می کنند. و به دنبال ماهی که در آن روزه بوده اند عید نوروز فرا می رسد.2
14. بهائیت جهاد و هرگونه اقدام مسلحانه و اظهار مخالفت با کافران حربی را در راستای خدمت به منافع استعمارگران حرام می دانند.
15.  منکر ختم نبوت به وسیله محمد _صلی الله علیه و سلم _ هستند و ادعا می کنند نبوت بعد از او نیز استمرار دارد.
16. حج کردن در مکه را باطل دانسته و به همین سبب حج کردنشان به همان جای است که بهاء الله در آن دفن شده است که آن بهجه عکا در فلسطین می باشد.
بهائیت جدید دارای مبانی خاصی است:
1. نفی عقل شیعی و ولایی و پناه بردن به عقل معتزلی یا عقل کانت یا یهودی.
2. نفی حجیت لفظی قرآن و جدایی لفظ قرآن از معنای آن وارد شدن در این جدایی و نظریه پردازی سکولاریستی.
3. نفی امامت ظاهر و غایب و جایگزینی عقل مفسر به جای آن.
4. ایجاد فضای لازم برای یهودیت معرفتی به منظور ایجاد فضای لازم برای نظریة جهانی‌سازی انگلوساکسونی.
5. سیاست معرفتی دینی برای پذیرش اندیشه‌های جهانی‌سازی لیبرالیستی انگلولاساکسونی، و سپس پذیرش ارزش‌های زرسالاران یهودی جهانی و مصرف‌زدگی جهانی.
پیرامون بهاییت
به گزارش شیعه نیوز ، امروز تشکیلات بهائیت در تلاش است با استفاده از شیرین عبادی جهت اهداف تشکیلاتی خود زرین‌تاج (قرة‌العین) دیگری را بازسازی کند و این نیازمند هوشیاری وی برای خنثی کردن این توطئه است.
زرین تاج قزوینی مشهور به قرة‌العین از 18 نفر پیروان علی محمدباب بود که معروف به "حروف حی" بودند. نقش قرة‌العین در اجتماع دشت بدشت با کشف حجاب خود و اعلام رسمی نسخ اسلام و معرفی فرقه بابیه به عنوان دیانتی جدید آغاز شد. او حتی در روز عاشورا به همراه خواهر خود با لباس‌های رنگین در میان جمعیت عزادار و سیاهپوش حاضر می‌شد و به مناسبت روز تولد علی‌محمد باب به جشن و شادی می‌پرداخت.
از سوی بهائیان بسیار تلاش صورت می‌گیرد که قرة‌العین به عنوان اولین مدافع حقوق زنان ایران و اولین کسی که جنبش فمنیستی را در ایران پایه‌گذاری کرد، معرفی شود. اما امروز تحقیقات محققانی همچون «دکتر دنیس ملک اونین» استاد دانشکده ادبیات دانشگاه نیوکاسل، « دکتر عباس امانت»‌ استاد تاریخ و مطالعات بین‌المللی در دانشگاه بیل، دکتر فرزانه میلانی استاد دانشگاه ویرجینیا، هدف اصلی و پروژه اساسی قره‌العین را خروج از اسلام می‌دانند.
"دنیس مک اونین" اساساً جنبش بابیه را یک جنبش اصلاح‌گرایانه و جنبشی در جهت حقوق زنان نمی‌داند. او معتقد است که بابینه و بهائیت متعلق به جریان‌های دموکراتیک نیستند. بلکه سرآغاز شکل‌گیری مفاهیم دموکراتیک را در ایران از انقلاب مشروطه می‌داند. دکتر نیکی کدی استاد دانشگاه کالیرفنیا، نیز معتقد است که جنبش بابیه در ایران یک جنبش پیش از مدرن است و به صورت گسترده‌ای در روستاها و شهرهای کوچک رخ داده است. در حالی که نهضت تنباکو و نهضت مشروطیت از جنبش‌ها و نهضت‌های اولیه عصر مدرن هستند که در مراکز شهری بسیار پرجمیعیت رخ داده است.
همکاری عبدالبهاء رهبر بهائیان با دولت روس و محمد علی شاه و با دادن شعار جهان وطنی هیچگاه از تاریخ سیاسی ایران محو نخواهد شد. شرح این خیانت را به خوبی می‌توان در آثار «ادوارد براون»، «سید حسن تقی زاده»، «احمد کسروی»، «فریدون آدمیت»، «هما ناطق»، «احسان طبری» و ... یافت. این نخستین نهضت مردم‌سالاری ایرانیان که در پی خروج از سلطنت استبدادی قاجار و تشکیل یک نظام پارلمانی بود از نظر محققان بهائی همچون «اولریش گلمر» این علائق ملی و منافع ایرانیان همان احتجاجات ناسیونالیستی نازیسم آلمان تلقی می‌شود.
امروزه تشکیلات جهانی بهائیت، در جهان غرب از سوی محققانی همچون «دکتر خوان کول» استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه میشیگان و رئیس سابق مطالعات خاورمیانه، «دکتر دنیس مک اونین» و «فیچیکا» مورد انتقادات جدی قرار گرفته است.
آنان معتقد هستند که ساختار شورای 9 نفره رهبریت تشکیلات جهانی بهائیت از گرایشات شدید بنیادگرانی برخوردار است تا گرایشات لیبرالیستی، و مؤلفه‌های فرقه‌ای در آن به شدت در حال افزایش است؛ تا جایی که به اعتقاد «دکتر فیروز کاظم‌زاده» استاد تاریخ روسیه در دانشگاه بیل و سخنگوی بهائیان آمریکا، ساختار تشکیلات بهائی لزوما منطبق با دموکراسی در آمریکا نیست بلکه متعهد به رعایت تئوکراسی جامعه بهایی است.
دنیس مک اونین نیز در تبیین نظام اداری بهایی به تئوکراسی دیکتاتورمآب اشاره می‌کند. تا جائی که «اودوشفرن از محققان برجسته بهائی و عضو سابق محفل ملی بهائیت در آلمان، نگاه بهائیان به مرکز جهانی بهائی (بیت العدل اعظم) را که قاتل به عصمت برای آن هستند همانند نگاه به معبد دلف می‌داند و معتقد است که بهائیان به یک الهام شبه نبوی از سوی روح‌القدس در بیت العدل اعظم قائل هستند و روح‌القدس را نیز همچون یک خدای ماشینی در هدایت بیت‌العدل اعظم تلقی می‌کنند.
تشکیلات بهائیت به دلیل ساختار فرقه‌ای خود در جهان غرب از کمترین اقبالی برخوردار است. غربیان بهائیت را یک مسلک شبه عرفانی شرقی می‌دانند که لباسی به ظاهر از دنیای مدرن به تن کرده است. همان گونه که «هامر رومر» محقق آلمانی معتقد است که بهائیت یک مسلک درویش مآب است و تنها به لطف تقارن با جنبش‌های فرهنگی ملهم از غرب در خاورمیانه بوده که لباسی مدرن بر تن کرده و می‌کوشد تا پیوندهای خود را با سایر سلسله‌های درویشی پنهان نماید. «پرفسور نالینو» استاد دانشگاه روم نیز بهائیت را آمیزه‌ای از توهمات شرقی و آرا و عقاید غربی می‌داند. و آن را نقابی می‌داند برای لاقیدی مذهبی.
«اودوشفر» به دلایل عدم استقبال غرب به بهائیت اشاره می‌کند که عقاید بهائی در سیستماتیک کردن و عرضه محققانه تعالیم خود بسیار ضعیف است و در مقام مقایسه در مطالعات فلسفی، مذهبی و علم کلام با اسلام اذعان می‌نماید که جامعه بهائی در مرحله نوزادی به سر می‌برد.
وی بیان می‌کند که در بهائیت نظریه‌های بنیادی فلسفی در مورد نقش عقل و منطق، اخلاق و سیاست مورد پژوهش قرار نگرفته است.وی همچنین معتقد است که بدون تردید احکام جزائی کتاب اقدس کاملاً مخالف تصور ارزش‌های حاکم بر دنیای غرب است و نیز مخالف خواسته‌های متخصصین امور جنائی مدرن است و با ناامیدی این گونه بیان می‌کند که کم‌تر به نظر می‌رسد بتوانیم این مسائل را در بحث‌های مستقیم در جامعه امروزی جامعه‌ای که جز دلایل منطقی و عقلانی دلیل دیگری نمی‌پذیرد مطرح کنیم.
او همچنین اشاره می‌کند به وجود عقیده‌ای که غالبا بهائیان آن را تکرار می‌کنند که بهاء‌الله همه چیز را بیان کرده است و انسان برای کشف حقیقت نیازی به فلسفه ندارد به این نتیجه می‌رسد که این می‌تواند جامعه بهائی را به نگرش‌های فرقه گرایانه سوق دهد.
«مواژان مون» از محققان مشهور بهائیت خود اذعان دارد که جوامع بزرگ بهائی در بخش‌های فقیر جهان متمرکز است که در جنوب آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و در برخی از جزایر اقیانوس آرام حضور دارند و بزرگ‌ترین جامعه بهائی در جهان نیز در هندوستان است. بیشتر آنها از جوامع روستایی هستند و بنا به گفته وی بسیاری از روستائیان جهان سوم که در سال‌های اخیر بهائی شده‌اند بی‌سواد هستند.
وی اذعان می‌کند که اکنون امر بهائی عمدتا دیانتی جهان سومی است. او معتقد است که در آسیای شرقی، توسعه بهائیت موفق نبوده است در کشور چین و کره شمالی از آنجائی که به رسمیت شناخته شده و هیچ فعالیت سازمان یافته بهائی وجود ندارد. توسعه بسیار کند بوده است. در کشورهائی چون ژاپن و کره جنوبی که آزادی مذهبی برقرار است، وضعیت بهائیت مشابه شرایط در اروپای غربی است و از رشد مناسب برخوردار نیستند.
امروز تشکیلات بهائیت در ایران به دلیل ساختار فرقه‌ای خود نه تنها خود مانع مهمی در تحقق حقوق شهروندی بهائیان ایران است بلکه به دلیل فعالیت‌های تشکیلاتی خود در سطح جامعه ایران دو عنصر مهم هویت ایرانی را یکی اسلام و دیگری ملیت را به چالش می‌کشاند. بسیار تعجب‌آور است که خانم شیرین عبادی با نادیده گرفتن حقوق ایرانیان اینگونه مورد سوء استفاده تشکیلات بهائیت قرار می‌‌گیرد در عین حال که هم به ایرانی بودن خود و هم به مسلمان بودن خود افتخار می‌کند، همان دو عنصر تشکیل دهنده هویت ایرانی که دائما در تاریخ معاصر ایران از سوی تشیکلات بهائیت مورد هجوم قرار گرتفه است، وکلات برهبران تشکیلات بهائی ایران را به عهده می‌گیرد. امروز تشکیلات بهائیت در تلاش است با استفاده از شیرین عبادی جهت اهداف تشکیلاتی خود زرین‌تاج (قرة‌العین) دیگری را بازسازی کند اما امید است این نقشه شوم با هوشیاری شیرین عبادی خنثی شود.
ناگفته‏هایى از بهائیت
تاریخ معاصر ایران، ناگفته‏هاى بسیارى دارد که از جمله آن‌ها، نقش مخرّب فرقه بهائیت در تحولات سیاسى، اقتصادى و اجتماعى ایران است و شرح آن فرصتى بسیار گسترده مى‏طلبد. آنچه در این مجال در پى آنیم، اشاره به ناگفته‏هایى از فعالیت این فرقه است.
خوشبختانه، بر اساس اسناد به‌جامانده از دوران رژیم پهلوى، اطلاعات بسیار ارزشمندى از فعالیت‏هاى خیانت‌آمیز سران این فرقه در دسترس محققان و پژوهشگران قرار گرفته است، 1ضمن اینکه، خاطرات روشنگرانه عده‌ای از مطلعان، نظیر مرحومان فضل‌الله مهتدى معروف به صبحى، عبدالحسین آیتى (آواره سابق)، حسن نیکو و دیگران، که سال‌ها از نویسندگان و مبلغان زبده بهائیت بوده و سپس تائب شده و به دامان اسلام برگشته‏اند، مى‏تواند خلأهاى پژوهشى اسناد را جبران نماید.
نفوذ و فعالیت گسترده بهائیان در سطوح بالاى دستگاه ادارى کشورمان در زمان سلطنت محمدرضا پهلوى بر کسى پوشیده نیست. 1 ضمن اینکه در عصر پهلوى، پیوندهاى مستحکم و آشکارى بین سران این فرقه و رژیم اشغالگر قدس وجود داشت. هم‌زمان با دوران نهضت ملى نفت به بعد، به‌ویژه سال 1332، فعالیت گسترده و سازمان‌دهى‌شده‏اى از طرف بهائیان در کشورمان آغاز شد. متقابلاً در همان سال‌ها واعظ شهیر، مرحوم حجت‏الاسلام فلسفى، در سال 1334 به اشاره و دستور آیت‌الله‌العظمى بروجردى سخنرانی‌های روشنگر و پرشوری علیه بهائیت انجام داد که (به‌رغم مخالفت شدید دسته‌ای از مسئولان عالى‌رتبه رژیم، نظیر اسدالله علم) از رادیو پخش شد و درواقع یکى از عکس‌العمل‌های مهم نیروهاى مذهبى در مقابل گسترش فعالیت فرقه ضاله بود. 2
اسناد موجود، نکات مهمى از برنامه‏هاى بلندمدت بهائیان در این مقطع را فاش می‌سازد. اولین برنامه بلندمدت فرقه از سال 1332 شروع شد و در 1342 به پایان رسید. با رحلت مرحوم آیت‌الله بروجردى، همزمان با اجراى سیاست‏هاى مورد نظر امریکایى‏ها توسط محمدرضا پهلوى در ایران، بهائیان هم فعالیت‏هاى خود را شدت بخشیدند.
در قسمتى از گزارشى که سال 1344 درباره برنامه ده‌ساله فرقه تهیه (و به نظر شاه هم رسانده) شده چنین آمده است: "... به طورى که فوقاً به عرض رسید، از مفاد نامه‏ها و بخشنامه‏هاى صادره محفل مرکزى چنین استنباط مى‏گردد که هدف نهایى، ازدیاد وابستگان به فرقه بهائى و تا حداکثر امکان نفوذ در تمام قسمت‌ها و نقاط کشور به خصوص در میان مردم دهات و ایلات و عشایر است.... " در دستوراتى که محفل بهائیان صادر کرده بود راهکارهاى رسیدن به اهداف مورد اشاره، ارائه شده بود که از جمله آن‌ها، راه‌اندازى محافل بهائى در نواحى فاقد محفل، و دایر کردن کلاس‌هاى رفع اشکال و نیز گردآورى "هرگونه کتب خطى یا مطبوع که داراى مطالبى درباره افکار و عقاید، روحیات و خصوصیات مرسوم و عادات یا هرنوع اطلاعات دیگرى راجع به عشایر و ایلات" و ارسال آن به مرکز می‌باشد. 3
از موضوعات جالب توجه، هم‌زمانى پایان برنامه ده‌ساله اول بهائیان با اوج‌گیرى نهضت اسلامى ملت ایران به رهبرى مراجع معظم تقلید و در رأس آن‌ها امام خمینى(ره) است. امام و سایر علما و مراجع، معتقد بودند که سران بهائیت در ایران، عمال اسرائیل‏اند و لایحه انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى (مصوّبه دولت عَلَم) بیشتر براى هموار ساختن راه نفوذ این فرقه در کشور طراحى شده است:
 "حساسیت موضوع، زمانى روشن مى‏شود که دانسته شود بهائیان، ایران را بعد از اسرائیل دومین سرزمین بهائیان، و آن را مرکز قیام و تسخیر جهان مى‏دانستند. آن‌ها با چاپ نقشه ده ساله خود اهمیت ایران را براى بهائیان نشان دادند. "1
در بهار سال 1342 دوهزار نفر زن و مرد بهائى با مساعدت دولت ایران (یعنى همان کابینه اسدالله علم، که به دستور امریکا، قیام ملت در 15 خرداد همین سال را به خاک و خون کشید) از طریق فرودگاه مهرآباد به لندن رفتند تا در هشتم اردیبهشت در یک اجتماع پانزده‌هزار نفرى براى معارفه گروه نُه نفرى رهبرى این فرقه شرکت جویند. 2
اقدام نادرست و خلاف شرع و عرفى که خروش اعتراض‌آمیز امام خمینى (ره)را به دنبال داشت:
"از چیزهایى که سوء نیت دولت حاضر را اثبات مى‏کند، تسهیلاتى است که براى مسافرت دوهزار نفر یا بیشتر از فرق ضاله قائل شده است و به هر یک پانصد دلار ارز داده‏اند و قریب 1200 تومان تخفیف در بلیط هواپیما داده‏اند، به مقصد آنکه این عده در محفلى که در لندن از آن‌ها تشکیل مى‏شود و صد درصد ضدّ اسلامى است شرکت کنند. در مقابل براى زیارت حجاج بیت‌الله الحرام چه مشکلات که ایجاد نمى‏کنند و چه اجحافات و خرج‌تراشی‌ها که نمى‏شود"؟!3
پنج روز پس از سرکوب خونین قیام پانزده خرداد نیز محفل ملى بهائیان تهران نامه تشویق‏آمیزى به تیمسار سرتیپ پرویز خسروانى (فرمانده ژاندارمرى ناحیه مرکز در زمان کشتار پانزده خرداد، و بعدها آجودان فرح، معاون نخست‌وزیر و رئیس سازمان تربیت بدنى، و نیز مدیرعامل باشگاه تاج بعد از بازنشستگى) نوشت و طىّ آن، قیام حق‏طلبانه ملت مسلمان به رهبرى مراجع معظم تقلید و در رأس آنان امام خمینى را "تجاوز اراذل و اوباش و رجاله" و "سوء عمل جهلاى معروف به علم"! نامید و ضمن "تقدیر" از "زحمات و خدمات و سرعت عمل تیمسار" نوشت: "تاریخ امر بهائى آن جناب را در ردیف همان چهره‏هاى درخشان و نگهبان مدنیت عالم انسانى ثبت و ضبط خواهد نمود"!4
در چنین شرایطى بود که امام خمینى، در پیام‌ها و اعلامیه‏هاى کوبنده خویش بهائیان را عمال اسرائیل یاد کرد و با روشنگری‌های خود، خواب خوش آن‌ها، و قدرت‌هاى مستبد و جهان‌خوار حامى‌شان در داخل و خارج کشور را، برآشفت: "این جانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر مى‏کنم. قرآن کریم و اسلام در خطر است. استقلال مملکت و اقتصاد در معرض قبضه صهیونیست‏هاست که در ایران به شکل حزب بهائى ظاهر شدند و مدتى نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمال خود قبضه مى‏کنند و ملت مسلمان را از هستى در تمام شئون ساقط مى‏کنند. تلویزیون ایران پایگاه جاسوسى یهود است. 1و دولت‌ها ناظر آن هستند و از آن تأیید مى‏کنند. ملت مسلمان تا رفع این خطرها نشود سکوت نمى‏کنند و اگر کسى سکوت کند، در پیشگاه خداوند قاهر، مسئول... است. "2
به گواه اسناد موجود، محفل بهائیت، براى رسیدن به اهداف مهم‌تر خویش، برنامه دیگرى تهیه کرد که اجراى آن از اواخر سال 1343، یعنى پس از تبعید امام (به جرم مخالفت با کاپیتولاسیون) آغاز گردید. برنامه دوم بهائیت، که نُه ساله بود، تا سال 1354 ادامه یافت و مى‏توان گفت که در طول این برنامه، با حمایت شاه، امریکا و اسرائیل، تمامى ارکان رسمى کشور در اختیار بهائیان قرار گرفت. در 1351 طبق اسناد ساواک، 112 تن از امراى ارتش، شهربانى و ژاندارمرى از بهائیان بودند. "بهائیان در مدت کوتاهى چنان رشد کردند و مشاغل حساس را به اشغال خود درآوردند که در کابینه هویدا نُه وزیر بهائى" حضور داشتند. 3 
از اسناد و گزارش‌هاى موجود در مرکز اسناد انقلاب اسلامى چنین روشن مى‏شود که هر چه دوران شروع انقلاب اسلامى نزدیک‏تر مى‏شد نفوذ روزافزون و همه‌جانبه این فرقه استعمارى در تمامى ارکان حکومت افزون‌تر می‌گشت. به علاوه جسارت و جرئت بهائیان در سطح جامعه و مجامع دانشگاهى افزایش مى‏یافت، تا جایى که به وابستگى خود به بیگانگان افتخار می‌کردند و از بیان علنى این امر ابایى نداشتند. در گزارش زیر از سال 1356 آمده است: "طبق اطلاع، اخیراً شخصى به نام شهرام عیسى‌خانى، دانشجوى سال اول ریاضى دانشکده علوم دانشگاه آذرآبادگان، در کلاس درس، سایر دانشجویان را به قبول مسلک بهائیت تشویق و چنین اظهار مى‏دارد که دولت شوروى و انگلیس مخفیانه به بهائیان پول مى‏دهند که تا کمیته بهائیان را تقویت کنند. ما نیز افراد بهائى، به‌ویژه اشخاصى را که به این مسلک بپیوندند از نظر تأمین مسکن و کمک‌هزینه زندگى حمایت و کمک مى‏کنیم. "4 
در همین زمینه، گزارش بسیار جالبى از جلسه بهائیان شیراز وجود دارد که مراحل پیشرفت و اهداف واقعى فعالیت بهائیان در ایران و خواسته اصلى ایشان را به‌خوبى نشان مى‏دهد. قسمتى از گزارش ساواک از سخنان فردى بهائى به نام ولى‌الله لقمانى چنین است:
 "اکنون از امریکا و لندن صریحاً دستور داریم در این مملکت مد لباس و یا ساختمان‏ها و بى‏حجابى را رونق دهیم که مسلما[نا]ن نقاب از صورت خود بردارند. به طورى که من مطالبى در منزل آقاى معتمد قرائت کردم و تمام دختران و پسران بهائى خوشحال شدند. "
راهکارهایى که فرد بهائى فوق ارائه داده جالب است:
"در ایران و کشورهاى مسلمان دیگر هرچه بتوانید با پیروى از مد و تبلیغات، ملت اسلام را رنج دهید تا آن‌ها نگویند امام حسین[ع‏] فاتح دنیا بوده و على[ع‏] غالب دنیا. البته بهائیان هم تصدیق دارند، ولى نه براى قرن اتم؛ اتمى که به دست بهائیان درست مى‏شود، اسلحه و مهمات به دست نوجوانان ما در اسرائیل ساخته مى‏شود. این مسلمانان آخر به دست بهائیان از بین مى‏روند و دنیاى حضرت بهاء‌الله رونق مى‏گیرد"!1
در ادامه، چند سند تاریخى در خصوص برنامه اول و دوم بهائیت در کشورمان در دهه‏هاى 1340 و 1350 شمسى آورده شده است:
 سند شماره 1:
نسخه شماره چهار و چهار یک
به 20 هـ  4[2]
از 321
شماره: 1242/321
تاریخ: 5/4/48
گیرندگان: 302ــ310
موضوع: فعالیت بهائیان
 به قرار اطلاع، در جلسه هفتگى مورخ 25/4/48 بهائیان که در خیابان سبلان کوچه کرمى پلاک 27 تشکیل گردیده بود، شخصى به نام واحدیان ضمن صحبت درباره امور مذهبى اظهار داشته است: "کارهایى که اکنون به دست اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر صورت مى‏گیرد هیچ کدامش روى اصول دین اسلام نیست، زیرا خود شاه به تمام دستورات بهائى آشنایى دارد و حتى ایشان با اشرف پهلوى در دوران کودکى در مدرسه بهائیان در خیابان امیریه که در آن زمان از مدارس عالى تهران بود درس خوانده‏اند و دلیلش آن است که عکس آن زمان‌ شاه و اشرف هم‌اکنون موجود است که ایشان ایستاده‏اند و قبل از اینکه به کلاس درس بروند دعا مى‏خوانند. حالا مردم احمق مى‏گویند شاه بهائى است؛ چکار مى‏توانند بکنند. فلسفى بالاى منبر مى‏گوید شاها مواظب باش ببین دکتر شما چه شخصى است، کارها را به دست بهائیان ندهید. ولى این گفتار اثرى ندارد ــ هم‌اکنون تیمسار صنیعى، وزیر جنگ، و تیمسار شیرین‌سخن بهائى هستند و هرچه نزدیک‌تر شوید مى‏بینید که چه کارهاى مهمى به دست بهائیان است. چرا؟ براى اینکه آن‌ها بیشتر مى‏فهمند."
تحقیق پیرامون موارد زیر مورد نیاز است:
1ــ تعیین صحت و سقم موضوع؛ 2ــ واحدیان شناسایى و مشخصات بیشترى از وى اعلام دارند؛ 3ــ گردانندگان جلسات مزبور چه کسانى هستند و هدف از تشکیل این جلسات آیا جنبه مذهبى دارد یا فعالیت‌هاى دیگرى در پوشش مذهب [است؟]؛ 4ــ در جریان جلسات مورد بحث قرار گرفته و نتیجه را به موقع اعلام دارند. 1
سند شماره 2:
طبقه‌بندی حفاظتی: خیلی محرمانه
گزارش خبر
صفحه یک از یک
صفحه شماره یک از چهار
1ــ به: 321
2ــ از: 7 هـ 1 
3ــ شماره گزارش: 7596/ هـ
4ــ تاریخ گزارش: 18/2/50
منبع: 1699
تاریخ وقوع: 11/2/50
تاریخ رسیدن خبر به منبع: 11/2/50
تاریخ رسیدن خبر به رهبر عملیات محل: 12/2/50
موضوع: بهائیان
 جلسه‏اى با شرکت نُه نفر از بهائیان ناحیه 15 شیراز در منزل آقاى فرهنگ آزادگان و زیر نظر آقاى لقمانى تشکیل گردید. بعد از قرائت‌نامه، آقاى ولى‌الله لقمانى در مورد ادیان جهان و آمار آن‌ها و شهداى بهائیت سخن گفت. وى اضافه کرد آقایان بهائیان بهتر است بیشتر مطالعه نمایند و از روى حقیقت قضاوت کنند تا بفهمند معنى بهائیت که امروز آزادى بیشترى دارند یعنى چه؟
در زمان قدیم، احبّاء نمى‏توانستند بگویند ما بهائى هستیم و نمى‏توانستند تبلیغ کنند. اگر هم مبارزه‏اى مى‏نمودند، فوراً آن‌ها را مى‏کشتند، لیکن اکنون آن تعصب‌ها کنار گذاشته شده است. اکنون از امریکا و لندن صریحاً دستور داریم در این مملکت مد لباس و یا ساختمان‌ها و بى‏حجابى را رونق دهیم که مسلما[نا]ن نقاب از صورت خود بردارند. به طورى که من مطالبى در منزل آقاى معتمد قرائت کردم و تمام دختران و پسران بهائى خوشحال شدند. در ایران و کشورهاى مسلمان دیگر هر چه بتوانید با پیروى از مد و تبلیغات، ملت اسلام را رنج دهید تا آنها نگویند امام حسین[ع‏] فاتح دنیا بوده و على[ع‏] غالب دنیا. البته بهائیان هم تصدیق دارند ولى نه براى قرن اتم؛ اتمى که به دست بهائیان درست مى‏شود، اسلحه و مهمات به دست نوجوانان ما در اسرائیل ساخته مى‏شود. این مسلمانان آخر به دست بهائیان از بین مى‏روند و دنیاى حضرت بهاء‌الله رونق مى‏گیرد.
نظریه یکشنبه: 1 اظهارات شنبه مورد تأیید است. دریانی.
نظریه چهارشنبه: صحت اظهارات شنبه مورد تأیید است.
نظریه 7/ هـ ــ نظریه چهارشنبه مورد تأیید است. م
بایگانی شود....2
عقایدبهائیت:
بیشتر عقاید بهائیت در محور بهاء الله است که در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم:
 شناخت: اولین چیزی که بر بندگان واجب شده است شناخت محل تابش وحی و طلوع امرالله است، یعنی معرفت به میرزا حسینعلی بهاء الله که در اثر این شناخت اعمال قبول می شود.
بهاء الله همان خداست و پس از او شوقی افندی خدا شد.
 بهاء مژده انبیاء گذشته و باب است، یعنی سید علی محمد شیرازی باب فقط مژده رسان بهاء الله بود و با آمدن او قیامت نزدیک می شود.
 اسماء، صفات و افعالی که برای خداوند تبارک و تعالی ذکر می شود رموزی است برای اشخاصی که آنها مظهر الله هستند(یعنی خدا در آنها ظهور کرده است) و گرنه خداوند، اسماء و صفات و افعال ندارد.
 بهاء الله، احد و واحد است و شریکی در ملک برای او نیست، چرا که خداوند در او ظهور کرده است و این ظهور برای شناخت بیشتر خداوند است که در حجاب غیب از نظرها پوشیده است.
بهائیت از همه ادیان گذشته بهتر است، چرا که خداوند در بهاء الله ظهور کرده است و ادیان دیگر با ظهور بهاء تمام می شوند و به مرحله کمال می رسند.
دین اسلام تا آمدن بهاء الله معتبر بود و قرآن کریم هیچ گونه اعجازی ندارد و توسط باب نسخ شده است.
 بهاء الله یک معجزه است، زیرا بدون اینکه به مدرسه برود توانسته الواح مقدس فارسی و عربی را املاء نماید.
شریعت بهائی فقط پس از هزار سال قابل تغییر است یعنی خداوند تبارک و تعالی می تواند بعد از هزار سال در شخص دیگری ظهور کند و دین بهائیت را نسخ کند، همچنانکه با ظهور خود در بهاء، دین اسلام را نسخ کرد
تقویم شمسی بهائی ازنوروز آغاز گشته به نوزده ماه، در هر ماه به نوزده روز تقسیم می شود و چهار روز(در سالهای کبیسه پنج روز) باقیمانده ایام شکرگزاری و جشن تعیین شده است. بهائیان موظف به نماز روزانه و روزه به مدت نوزده روز در آخرین ماه سال و زیارت یکی ازاماکن مقدسه ایشان، شامل منزل سید علی محمد باب در شیراز و منزل میرزا حسینعلینوری در بغدادند. بهائیان همچنین به حضور در ضیافات
موظف اند که هر نوزده روز یکبار تشکیل می گردد. در آیین بهایی نوشیدن مشروبات الکلی و مواد مضر به سلامت منع شده و رضایت والدین عروس و داماد در ازدواج ضروری شمرده شده است.
احکام:
 نماز: صبح و ظهر و شام 9 رکعت به صورت فرادی نماز می خوانند و قبله شان شهر عکا است که قبر میرزا حسینعلی بهاء (خدایشان) در آنجاست. در بهائیت نماز آیات نسخ شده و کسی که آب ندارد به جای وضو ، پنج بار می گوید: بسم الله الاطهر الاطهر.
روزه: بهائیت می گویند هر سال 19 ماه دارد و هر ماه نوزده روز پس روزه 19 روز در آخرین ماه سال واجب است که عید نوروز عید فطرشان می شود.
حج: زیارت محل تولد باب در شیراز و خانه حسینعلی میرزا در بغداد در همه ایام به جای زیارت کعبه قرار داده شده است.
ازدواج: بیش از یک زن جایز نیست، ازدواج با زن پدر حرام ولی با بقیه محارم مانند مادر، خواهر و .... حلال است.
 طهارت: همه اشیاء روی دنیا پاک است مانند: بول، غائط، منی، سگ و ... و این موهبت بهاء به بندگان اوست.
 مراکز اجتماع: «حظیرة القدس» در عشق آباد و «مشرق الاذکار» در نزدیک شیکاگوی آمریکا از مراکثر اجتماع بهائیت به شمار می آیند.
 تربیت اولاد: درس و یاد دادن احکام به فرزند بر عهده پدر است و اگر فقیر باشد هزینه آن از بیت العدل داده می شود.
یک سوم از دیه کسی که کشته شده است حق بیت العدل بهائیت است نه صاحب دم.
زنا: حد زنا در مرحله اول 9 مثقال طلا و در مرحله بعد 18 مثقال به بیت العدل ریخته می شود.
 مهمانی: هر ماه یکبار مهمانی بر همه واجب است هر چند با دادن آب خالی.
 بهداشت: هر هفته یک بار غسل و ناخن گرفتن واجب است.
 عید: هر سال دو عید هست: که عبارت اند از روز بعثت باب(ادعای بابیت) و روز ولادت میرزا حسینعلی بهاء.
 دفن اموات: مرده ها باید در بلور، سنگهای قیمتی و چوب های محکم و لطیف و با انگشتر نقش دار به اسم بهاء، دفن شوند.
 آداب و معاشرت: با ادیان دیگر با محبت و مسالمت رفتار شود تا بوی خوش رحمان(بهاء الله) را بیابند.
 ارث: سهم دختر و پسر مساوی است همچنان که بلوغ هر دو در 15 سالگی است.
 اسباب منزل: هر نوزده سال یک بار، باید اثاثیه منزل تغییر یابد.
با توجه به حمایت های علنی استکبار و ادعاهای بی منطق بهائیت باید بگوئیم بهائیت دین نیست بلکه نقشة استعماری است برای ضربه زدن به امت اسلامی و غلبه بر کشورهای اسلامی. زیرا اگر مردم این مکتب را بپذیرند دیگر مبارزه با ظلم، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر مفهوم خودش را از دست می دهد و باید اشیای قیمتی را به حساب بهائیت در بیت العدل که به جای بیت المال رایج در دین اسلام است بریزند تا استکبار با خیال راحت بر کشورهای بزرگ اسلامی تسلط یابد و هیچ رقیبی هم نداشته باشد.
تخریب قبور ائمه بقیع و نقش بهائیت    
یکی از جنایتهای که در تاریخ معاصر به وقوع پیوسته  و قلب تمامی انسانهای دارای وجدان بیدار و بالاخص شیعیانرا بشدت جریحه دار نموده ، تخریب قبور ائمه بقیع (ع) می باشد . هرگاه شخصی پس از سفر حج به میان هموطنان مراجعت می نماید از بغضی عمیق پرده برمی دارد ، که دل همه را به درد می آورد و آن چیزی نیست جز حکایت غربت ائمه بقیع .
شروع یک توطئه
براساس گزارش حسین پیرنظراز سفارت ایران در مصر، اگر دولت ایران براى یکى دو سال دیگر، رفتن به حج را منع مى کرد، حتماً حکومت حجاز حاضر به قبول شرایط پیشنهادى ایران مى شد و درنتیجه،هم براى زائران ایرانى رفع مزاحمت مى گردید و هم نسبت به تعمیر قبور و خرابی هاى به عمل آمده امتیازاتى به دست مى آمد.
لیکن متأسفانه این کار صورت نمى پذیرد و در خرداد 1308 هـ . ش. اولین مراوده رسمى دیپلماتیک میان ایران و حکومت عبدالعزیز صورت گرفته و در شهریور همین سال، معاهده مودّت میان ایران و حجاز امضا و در فروردین سال 1309 هـ . ش. حبیب الله هویدا با عنوان نماینده ایران و با سمت کاردار وارد جدّه مى شود.تأسیس سفارت ایران در عربستان، که به نوعى تقویت حکومت عبدالعزیز را در پى داشت، به حدّى براى عبدالعزیز مهم بود که هویدا پس از ملاقات با وى، از قول کفیل وزارت خارجه در گزارش خود مى نویسد:
«... و ذکر کرد که هیچ وقت اعلى حضرت را تا این درجه شاد و مسرور ندیده  بودیم که امروزه از ملاقات شما و وصول ناصر همایون شاهنشاهى اظهار شادى و سرور علنى مى فرمودند... .»
مأموریت حبیب الله هویدا
حبیب الله هویدا در ایجاد این ارتباط نقش مهمّى داشته و لذا دولت حجاز نیز به مسؤولان وزارت خارجه خود دستور مى دهد که همیشه او را راضى و خورسند نگاه دارند که اسباب تکدّر خاطر و دلتنگى براى او فراهم نشود و تمام مطالب و تقاضاهاى او را به فوریت انجام دهند!باتوجه به اینکه حبیب الله هویدا یکى از دو نماینده ایران براى بررسى وضعیت حجاز در اثر حمله وهابى ها و تخریب اماکن مقدسه بوده و از سوى دیگر، وى براساس اسناد، داراى مسلک بهائیّت و از بهائیان شناخته شده بوده است،همه گویاى آن است که متأسفانه نماینده ایران به صورت پنهانى نقشى مؤثر در نادیده گرفتن این مسأله مهم داشته است. این نکته زمانى تقویت مى شود که ملک عبدالعزیز به هویدا مى گوید:
«... ما شما را از خود مى دانیم (که البته درست هم می گفته چون وی از سران وهابیت و عین الملک از پیروان بهائیت بوده است )، شما نیز خود را مثل سایر نمایندگان اجانب ندانید، هیچ وقت لزوم به تحصیل اجازه نیست، هروقت که میل دارید، بدون هیچ ملاحظه، به دیدن ما بیایید، چه در مکه چه در این جا، ما همیشه آماده ملاقات شما هستیم... .»در روزنامه الوطن (چاپ بغداد)، در تاریخ 20 ربیع الاول 1348 هـ . ق. در زمینه به رسمیت شناختن دولت حجاز توسط ایران درباره نماینده ایران، حبیب الله خان عین الملک معروف به هویدا مى نویسد:
«... مشارالیه کاملاً به این قضایا آگاه است و علاوه بر اینکه زبان مملکت را به خوبی مى داند، محل اعتماد ملک عبدالعزیز و رجال حکومت حجاز است و شخصاً نزد آن ها محترم است و بدیهى است که تعیین او به این سمت، مسأله را به طور دلخواه حل و تسویه مى نماید!»در ماده سوم عهدنامه مودّت، امضا شده میان دو کشور، هیچ اشاره اى به مسأله تخریب و هدم آثار اسلامى و قبور ائمه بقیع نشده و با کمال تأسف راحت از کنار آن گذشته اند. هویدا تا سال 1353 هـ . ق. به عنوان نماینده ایران در حجاز مشغول به کار بوده است.حبیب الله هویدا در مأموریتش به مدینه، براى کسب اطلاع از میزان خرابى ها، تلاش جدى کرده تا این حادثه مهم را بسیار کمرنگ تلقى نموده، وهابیان را به نوعى، تبرئه نماید. در گزارش وى چنین آمده است:
... بالاى مناره، قبه مطهّر صعود کردیم، یکصد و سى پله بالا رفتیم و از آن جا قبه مطهر را زیارت نمودیم (زیرا صعود بالاى قبه غیرممکن است). از آن جا مشاهده نمودیم که فقط پنج گلوله تفنگ به قبه مطهر اصابت نموده و اندکى سوراخ کرده است و ابداً خرابى وارد نیامده است! اولاً نمى شود حتم کرد که آن گلوله ها از طرف وهابى ها بوده است! ثانیاً برفرض اینکه از طرف آن ها بوده باشد، واضح است عمدى نبوده است! و در اثناى تیراندازى به همدیگر خطاءً به قبه مطهر اصابت کرده است! و دلیل صحت این نظریه این است که قبه مرقد مطهر خیلى عظیم و بزرگ است و وهابى ها هم در پشت دروازه و قلعه شهر بوده اند و تعدادشان بیش از سه ـ چهار هزار بوده است; اگر قصد اصابت مى داشتند، اقلاً دو سه هزار گلوله به قبه مطهر مى رسید! به هرحال فقط آثار پنج گلوله تفنگ در روى قبه مطهر بود و همچنین آثار چهار ـ پنج گلوله بر قبه اهل بیت بود، خادم باشىِ حرم مقدس نیز سه ـ چهار عدد گلوله آورده و به بنده داد و گفت که این ها را روى بام حرم یافته و تصور مى کند که از گلوله هایى است که به قبه مقدس رسیده است. فدوى آن ها را تقدیم خواهم نمود که در موزه وزارت معارف محفوظ بماند...   
رفاقت بهائیان با قوم یهود
چنان که در تاریخ آمده است ازهمان ابتدای ادعای بابیت از سوی رهبران فرصت طلب این فرقه،یهودیان توسط انجمن جهانی خود به تقویت این مسلک وفرقه نوظهورپرداختند وازکمک های مالی ومعنوی خود دریغ نورزیدند.
دلیل این همه لطف به فرقه ضاله بهائیت چیزی جز نفع خود نمی تواند باشد.قوم یهود که از سالها قبل درپی تشکیل دولت غاصب خود درسرزمین مردم مظلوم فلسطین بود متوجه مخالفت شدید امت اسلام ازتصمیم خود شده بود واز خشم وکینه آنها به هراس بود لذا دنبال فرصتی مناسب می گشت تا با مشغول کردن مسلمانان از داخل وجلب توجه آنها به عقاید نو وفرقه های جدید فکر آنها را از محدوده فلسطین وتشکیل دولت خود دور کند تا راحت تر به هدف شیطانی وپلیدش برسد.
آنها سعی نمودند با حمایت از این فرقه گمراه که اسلام را منسوخ می دانست وخود را از جهاد و دفاع مبری می دانست عقاید ناب واسلامی مسلمانان را که بهترین سلاح مقاومت آنها بود تحت تاثیر قرار دهد تا زمینه هم زیستی مسالمت آمیز در کنار یهودیان فراهم شود. لذا ازهمان قرن 19میلادی که اراده تشکیل دولت اسرائیلی به فکرنحس سران ورهبران سودجو ودنیا طلب یهود افتاد در کنار آن نقشه جامعی طراحی نمودند که با مخالفان وموافقان این تصمیم چگونه برخورد نمایند تا بهتر به هدف خود برسند.آنها که می دانستند با مخالفت کشورهای اسلامی روبرو می شوند واتحاد آنها خطرناک ترین تهدید برایشان بود تصمیم به از بین بردن این اتحاد وانسجام گرفتند که یکی از راه های آن تفرقه از درون امت ودر پایه واساس عقاید مسلمانان بود که در این راه با دشمنان ومخالفان اسلام همکاری نموده تا به نحو احسن برنامه خود را اجرا کنند.اجرای این نقشه زیرکانه وپلید مستلزم فرصتی مناسب بود که از سوی محمدعلی شیرازی (باب) ایجاد شد .ازهمان ابتدای ظهور این فرقه ایران کعبه ومرکز اصلی بهائیان بود.که باصادر شدن حکم ارتداد بابیان وبهائیان از سوی علمای اسلام آنها از ایران فراروبه سمت بغداد واستامبول روی آوردند ودر نهایت به جزیره قبرس پناهنده شدند.پیروان حسینعلی (بها) نیز به عکا پناه بردن وکعبه بهائیان تغییر جهت داده ومرکز اصلی آنها سرزمین عکا(فلسطین اشغالی) شد.با این تغییر جهت عناوین رهبران بهائیت نیز که میرزا ویا سید بود به عناوین عثمانی،به نام افندی تغییریافت.
بعد از تشکیل دولت غاصب وظالم اسرائیل که بسیار مسلمان ستیز بود شوقی افندی که بطور رسمی رهبری بهائیان را به عهده گرفته بود آنجا را ارض اقدس الهی ومشرف الاذ کار خواند. ویهود نیز از این فرصت استفاده نمود وپیشگوئی عصر قدیم مبنی بر تجلی نورخدا درجهان هستی را توسط میرزا حسین نوری (بها) وعباس افندی به یهود نسبت داد.
افزایش جمعیت = امتیازات بیشتر:
سال 1357 که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید این فرقه مرتد که درگوشه وکنار ایران می زیستند وبه فعالیت خود ادامه می دادند برای ادامه راه باطل خود وتبلیغات گمراه کننده بها درمانده شدند.لذا عده ای فرار کردند وبرخی از گمراهی نجات یافته ودوباره مسلمان شدند وبعضی دیگر به صورت مخفی به کار خود ادامه داده وبر همان عقاید باطل بها مصر بودند.دولت مردمی ونوپای ایران اسلامی قوانین کنترل جمعیت را در جلسا تشان اعلام کرد اما آنها به این حرف ها پایبند نبوده وبا افزایش تولید نسل سعی داشتند امتیازات بالاتری را برای خود بگیرند.
هدف از این تصمیم زماندار امید به آینده بود چون با همان امتیازات کمی هم که به تعداد افراد داشتند با افزایش افراد آن امتیازات نیز افزایش پیدا می کرد.وهدف دیگر آنها رهای از منزوی شدن در شهرها وروستا ها به دلیل کمی جمعیت بود.با رشد جمعیت درجامعه جو برای فعالیت های سیاسی بهائیان نیز مهیا می شد.همه این نقشه ها هدایت شده واز سوی رهبران بهائیت از عکا نشئت می گرفت که آنهم باز حاصل مشاوره سران یهود با سران بهائیت بود.

بهائیت و اسرائیل
از فصول بسیار مهم در پرونده بهائیت ، روابط صمیمانه و همکاری تنگاتنگ سران آن با صهیونیسم به طور عام ، و رژیم اشغالگر قدس به طور خاص ، است. سرزمینی که بیش از نیم قرن است صهیونیسم بر آن چنگ افکنده ، از دیرباز قبله بهائیان محسوب می شود و افزون بر این ، سالها است مرکزیت جهانی بهائیت (بیت العدل اعظم) در آن کشور قرار دارد.
ضمنا این روابط حسنه ، اختصاص به امروز و دیروز نداشته و از بدو تاسیس رژیم اسرائیل وجود دارد. بلکه اگر با تتبع و عمق بیشتری به موضوع نگاه شود، می توان رد پای این روابط را با آژانس یهود و سران صهیونیسم جهانی در دهها سال پیش از تاسیس رژیم اشغالگر قدس یافت.
 پس از سقوط و تجزیه امپراطوری عثمانی ، فلسطین تحت قیمومت بریتانیا قرار گرفت تا چرچیل (وزیر مستعمرات انگلیس که خود را «یک صهیونیست ریشه دار» می خواند) به عنوان کمک به ایجاد «کانون ملی یهود» در فلسطین ، مقدمات تاسیس دولت اسرائیل را فراهم سازد.
 در دوران قیمومت نیز تشکیلات بهائیت در فلسطین از تسهیلات و امتیازات ویژه ای برخوردار بود. به نوشته شوقی افندی : در آن دوران ، «شعبه ای به نام موقوفات بهائی در فلسطین دایر گشت» و «هر چیزی که به نام مقام متبرکه بهائی از اطراف عالم به اراضی مقدسه می رسید، از پرداخت عوارض و حقوق گمرکی معاف بود و همچنین موقوفات بهائی از پرداخت مالیات معاف بودند...».
پیدا است که استعمار «سوداگر و فزونخواه » بریتانیا این امتیازات را رایگان در اختیار بهائیت قرار نمی دهد. طبعا سران بهائیت خدمت شایان توجهی برای انگلستان و صهیونیسم انجام داده بودند که مستحق این همه عنایت و توجه ویژه شده بودند.
 برای درک بیشتر این خدمات باید کمی به عقب برگردیم : هرتزل می کوشد که موافقت سلطان عبدالحمید را برای ایجاد یک مستعمره نشین صهیونیستی در فلسطین جلب کند، ولی او مخالفت می کند و حتی از پذیرش هیئت صهیونیستی به ریاست «مزراحی قاصو» که به همین منظور (همراه پیشنهادهای جذاب و فریبنده) عازم باب عالی است تن می زند. او «همچنین یهودیان را مجبور می سازد که به جای اجازه نامه های معمولی ، اجازه نامه های سرخ رنگ حمل کنند تا از ورود قاچاقی آنان و سکونتشان در سرزمین فلسطین جلوگیری شود»
.و سرانجام به دلیل همین مخالفتها است که به قول صلاح زواوی (سفیر سابق فلسطین در تهران): «سلطان عبدالحمید... تخت خود را به بهای موضع خویش در قبال فلسطین از دست داد».
سالها بعد در اواخر جنگ جهانی اول با شکست عثمانی ، زمینه رخنه صهیونیسم به فلسطین فراهم شد و لذا در اواخر جنگ (نوامبر 1917) جیمز بالفور، وزیر خارجه لندن ، مساعدت بریتانیا به طرح تشکیل کانون ملی یهود در فلسطین را به صهیونیستها می دهد (اعلامیه مشهور بالفور به روچیلد).
در این حال فرمانده کل قوای عثمانی که از نقشه های بریتانیا و صهیونیسم در مورد منطقه فلسطین اطلاع دارد و عباس افندی و یاران وی را نیز در شامات و عراق و... دست اندر کار کمک به ارتش بریتانیا می بیند، تصمیم به قتل وی و انهدام مراکز بهائی در حیفا و عکا می گیرد، چرا که از نقش این فرقه و رهبر آن در تحقق توطئه ها آگاه است.شوقی افندی رهبر بهائیان در این زمینه در کتاب قرن بدیع به صراحت خاطرنشان می سازد که : جمال پاشا (فرمانده کل قوای عثمانی) تصمیم گرفت عباس افندی را به جرم جاسوسی اعدام کند.
دولت انگلستان نیز متقابلا به حمایت جدی از پیشوای بهائیان برمی خیزد و لرد بالفور تلگرافی به ژنرال آللنبی فرمانده ارتش بریتانیا (در جنگ با جمال پاشا در منطقه فلسطین ) دستور می دهد که در حفظ و صیانت عبدالبهائ و عائله و دوستانش بکوشد. و امپراتوری بریتانیا، در تکمیل این اقدامات ، توسط همین ژنرال آللنبی به عباس افندی لقب سر (sir) و نشان شوالیه گری (Knighthood) اعطا می کند
. چندی بعد عباس افندی از دنیا می رود و در حیفا به خاک سپرده می شود. با انتشار خبر مرگ او سفارتخانه ها و کنسولگریهای انگلیس در خاورمیانه اظهار تاسف و همدردی کرده و چرچیل (وزیر مستعمرات انگلیس) تلگرامی برای سر هربرت ساموئل (صهیونیست سرشناس و کمیسر عالی انگلیس در فلسطین) صادر می کند و از او می خواهد مراتب همدردی و تسلیت حکومت انگلیس را به خانواده عباس افندی ابلاغ کند.
ساموئل خود با دستیارانش در تشییع جنازه عبدالبهء حاضر شده و مقدم بر همه شرکت کنندگان حرکت می کند. (ایام : شرح ماجرا در مقاله «دوستان انگلو - صهیون عباس افندی» آمده است). تاسیس اسرائیل و منافع مشترک «بهاء صهیون» تشکیل رژیم اشغالگر قدس سال 1948در زمان حیات شوقی افندی اتفاق افتاد. قبل از آن در سال 1947، سازمان ملل کمیته ای را برای رسیدگی به مسئله فلسطین تشکیل داد. شوقی در 14 جولای 1947 ، طی نامه ای به رئیس کمیته مزبور بر مطالب جالب توجهی از منافع مشترک بهائیت و صهیونیسم تاکید ورزید و ضمن مقایسه منافع بهائیت با مسلمانان و مسیحیها و یهودیها در فلسطین نتیجه گرفت که : «تنها یهودیان هستند که علاقه آنها نسبت به فلسطین تا اندازه ای قابل قیاس با علاقه بهائیان به این کشور است زیرا که در اورشلیم ، بقایای معبد مقدسشان قرار داشته و در تاریخ قدیم ، آن شهر مرکز موسسات مذهبی و سیاسی آنان بوده است...».
14می 1948 انگلستان به قیمومت فلسطین پایان داد و همان روز شورای ملی یهود در تل آویو تشکیل شد و تاسیس دولت اسرائیل را اعلام کرد. پس از آن شوقی افندی در پیام نوروز سال 108 بدیع (1330 ش) نظر مثبت خود و قاطبه بهائیان را پیرامون تاسیس اسرائیل این چنین تصریح کرد: «...مصداق وعده الهی به ابنائ خلیل و وارث کلیم ، ظاهر و باهر ، و دولت اسرائیل در ارض اقدس ، مستقر و به استقلال و اصالت آیین» بهائی «مقر و به ثبت عقدنامه بهائی و معافیت کافه موقوفات» بهائی در عکا و جبل کرمل و لوازم ضروریه بنای» مرقد باب «از رسوم» یعنی عوارض و مالیات «دولت» و «اقرار به رسمیت ایام» تعطیلی بهائیان «موفق و موید» شده است... وی همچنین در تلگراف مربوط به تشکیل هیئت بین المللی بهائی (بیت العدل بعدی) مورخ 9 ژانویه 1951 (1329 ش) تاسیس اسرائیل را تحقق پیشگویی های حسینعلی بهاء و عباس افندی شمرد. و سپس بین ایجاد این هیئت و تاسیس اسرائیل ارتباط مستقیم برقرار کرد و سه علت برای تاسیس این هیئت بیان داشت که در راس آنها، تاسیس اسرائیل بود. این مطلب بسیار عجیب و قابل توجه است ، زیرا چه رابطه ای است میان موسسه ای که قرار است به عنوان بیت العدل ، رهبری بهائیان را بر عهده گیرد با تاسیس یک رژیم نامشروع و جعلی؟! شوقی سه وظیفه را برای آن هیئت برمی شمارد که در راس آنها: ایجاد روابط با اولیای حکومت اسرائیل قرار دارد و وظیفه سوم نیز «ورود در مذاکره با اولیای امور کشوری در باب مسائل مربوط به احوال شخصیه» است.
او در جای دیگر «استحکام روابط با امنای دولت جدیدالتاسیس [رژیم صهیونیستی] در این ارض» را جزء وظایف هیئت بین المللی بهائی می داند و عنوان می کند که این هیئت «مقدمه تشکیل اولین محکمه رسمی... و منتهی به تاسیس دیوان عدل الهی... خواهد گشت.» بدین ترتیب ، شوقی افندی به عنوان «مبتکر ارتباط صمیمانه با اسرائیل» پس از تاسیس این رژیم ، روابطی را با آن بنا می نهد که فصل مشترک آن ، حمایت و اعتماد دوجانبه می باشد زیرا او تاسیس اسرائیل را «مصداق وعده الهی به ابناء خلیل و وراث کلیم ، ظاهر و باهر» می خواند. هیئت بین المللی بهائی (جنین بیت العدل) در نامه ای که 1 ژوئیه 1952 برای محفل ملی بهائیان ایران ارسال کرد به رابطه صمیمانه شوقی با دولت اشغالگر صهیونیستی اذعان می کند: «روابط حکومت [اسرائیل] با حضرت ولی امرالله [= شوقی افندی] و هیات بین المللی بهائی ، دوستانه و صمیمانه است و فی الحقیقه جای بسی خوشوقتی است که راجع به شناسایی امر [= بهائیت] در ارض اقدس [= فلسطین اشغالی] موفقیت هایی حاصل گردیده است».
اما بشنوید از بن گوریون (نخست وزیر اسرائیل ، و رئیس جناح تندرو و به اصطلاح «بازها»ی آن کشور). بن گوریون این صمیمت را میان رژیم اسرائیل و قاطبه بهائیان ، گسترده می داند.در نشریه رسمی محفل ملی بهائیان ایران می خوانیم : «با نهایت افتخار و مسرت ، بسط و گسترش روابط بهائیت با اولیای امور دولت اسرائیل را به اطلاع بهائیان می رسانیم و در ملاقات با بن گوریون نخست وزیر اسرائیل ، احساسات صمیمانه بهائیان را برای پیشرفت دولت مزبور به او نمودند و او در جواب گفته است : از ابتدای تاسیس حکومت اسرائیل ، بهائیان همواره روابط صمیمانه با دولت اسرائیل داشته اند».
در همین راستا، اسرائیل امکانات ویژه ای در اختیار فرقه ضاله قرار می دهد که شوقی در پیام آوریل 1954 (1333) گوشه ای از آن را برشمرد. از جمله اینکه ، دولت اسرائیل شعبه های محافل ملی بهائیان بعضی کشورها (نظیر انگلیس و ایران و کانادا) در فلسطین اشغالی را نیز به رسمیت شناخت تا امکان فعالیت مستقل داشته باشند. وی سپس مطالبی را بیان داشت که نشانگر آن است که شاید رژیم صهیونیستی برای هیچ گروه دیگری این قدر اهتمام نداشته و این از ارزش و اهمیت بهائیت برای آنان حکایت دارد: «با رئیس جمهور اسرائیل و نخست وزیر و 5 تن از وزرای کابینه و همچنین رئیس پارلمان آن کشور تماس و ارتباط حاصل گردید و در نتیجه اداره مخصوصی به نام اداره بهائی در وزارت ادیان تاسیس گردید و وزیر ادیان بیانات رسمی در پارلمان ایراد [کرد] و جنبه بین المللی امرو اهمیت مرکز جهانی بهائی را تصریح نمود و در اثر این جریانات ، رئیس جمهور اسرائیل مصمم گردید در اوایل عید رضوان رسما مقام مقدس اعلی را زیارت نماید».
بتدریج نتایج ملاقاتهای سیاسی ، جنبه های ملموس و عینی خود را نشان داد. یکی از نزدیکان شوقی پس از ذکر حمایتهای حاکم انگلیسی فلسطین از بهائیان ، به عنایات صهیونیستها اشاره کرده و می گوید: «الان هم دولت اسرائیل همان روش را اتخاذ نموده و دستور رسمی داده شده است که از کلیه عوارض و مالیاتها معاف باشند». البته دامنه حمایتها تنها بدینجا محدود نمی شد، بلکه معافیت از مالیات ، «بعدا شامل بیت مبارک حضرت عبدالبهاء و مسافرخانه شرقی و غربی نیز گردید... عقدنامه بهائی به رسمیت شناخته شد، وزارت ادیان ، قصر مزرعه را تسلیم نمود و وزارت معارف اسرائیل ، ایام متبرکه بهائی را به رسمیت شناخت». گفتنی است که حکومت اسرائیل قصر مزرعه را برای سازمانهای دیگری در نظر گرفته بود، اما با پیگیریهای شوقی و مراجعه مستقیمش به روسای حکومت اسرائیل ، به این فرقه اختصاص یافت. در تقویت بهائیت ، البته سران رژیم صهیونیستی نیز نقش داشتند و مثلا پروفسور نرمان نیویچ ، از شخصیتهای سیاسی و حقوقی دولت اسرائیل و دادستان اسبق حکومت فلسطینی ، در زمان مسئولیتش ، بهائیت را در شمار سه دین ابراهیمی (اسلام مسیحیت و یهودی) به رسمیت شناخت.
در 30 سال اخیر نیز بهائیان و رژیم صهیونیستی روابط خود را ادامه داده و نسبت به گذشته ، عمق و گستردگی بیشتری بخشیده اند که بحث از آن مجال دیگری می طلبد. شواهد فراوان فوق ، بروشنی و به نحوی غیر قابل تردید ، از ارتباط عمیق و گسترده میان بهائیت و صهیونیسم ، بویژه رژیم اشغالگر فلسطین ، حکایت دارد. عجیب است که بهائیان در سایتها و رسانه های مربوط به خویش ، در مقابل سوال (یا اعتراض) نسبت به پیوند این فرقه با اسرائیل ، با جسارت «کبک وار»! ادعا می کنند که هیچ رابطه ای بین این فرقه با صهیونیسم و اشغالگران فلسطین وجود ندارد و تمرکز بیت العدل اعظم بهائیان در اسرائیل پدیده ای کاملا تصادفی است ! و هیچ ارتباطی به علائق و منافع مشترک طرفین ندارد! این شواهد بیش و پیش از همه ، حجت را بر افراد عادی بهائیت تمام می کند که حکم پیاده نظام ، سپر، خاکریز و گوشت دم توپ را برای سران فرقه بازی می کنند. آنان باید بدانند که رهبران آنها چه وابستگی و پیوستگی عمیقی با صهیونیستهای غاصب و خون آشام دارند؟ و از تشکیلات خود بخواهند که بابت این همه وابستگی به جنایتکاران اشغالگر ، توضیح قانع کننده بدهند.با توجه به روابط وسیع و صمیمانه و اعتماد مشترکی که میان صهیونیسم و بهائیت وجود دارد ، طبیعی است که جهان اسلام و آزادگان عالم ، به حضور عناصر این تشکیلات در بین خود با دیده سوءظن نگریسته و با آنان برخورد طردآمیز پیش بگیرند و متقابلا بدیهی است که وقتی بهائیت ، کاکل خود را این گونه محکم به زلف صهیونیسم گره می زند، نمی تواند ادعا کند که استقرار مرکزیت این تشکیلات در اسرائیل ، صرفا به دلیل قرار داشتن قبور سران فرقه در فلسطین اشغالی بوده و به این دلیل است که اسرائیل به عنوان قبله اهل بهائ برگزیده شده است.با وجود این پیوند عمیق ، بدیهی است که بهائیان باید در هزینه هایی که اسرائیل و صهیونیسم جهانی (در برابر خروش انقلابی مظلومان و محرومان جهان)می پردازند، سهیم و شریک باشند.   
تاریخ بهائیت و روسیه:
« ... وزیر مستعمرات حکومت اعلی حضرت پادشاه انگلستان "مستر وینسون چرچیل" به مجرد انتشار این خبر (مرگ عبدالبها) پیامی به مندوب سامی فلسطین " سرهربرت ساموئل" صادر و از معظم له تقاضا نمود مراتب همدردی و تسلیت حکومت اعلی حضرت پادشاه انگلستان را به جامعه بهائی ابلاغ نماید. مندوب سامی مصر و ایکونت النبی نیز مراتب تعزیت و تسلیت خویش را بوسیله مندوب سامی فلسطین ببازماندگان فقیدسر عبدالبها عباس افندی و جامعه بهائی تسلیت صمیمانه مرا بمناسبت فقدان قائد جلیل القدرشان ابلاغ نمائید...
1-زمانی که علی محمد باب (همراه دستیارش محمدعلی زنوزی) در تبریزاعدام و جسدش در خندق افکنده شد، صبح روز بعد، کنسول روس در تبریز به کنار خندق آمد و توسط نقاش کنسولخانه به تصویر برداری از جسد باب و یار مقتولش پرداخت.
بهاء الله در حال دریافت شهریه از کنسول سفارت روس
محمدعلی فیضی، دیگر مورخ مشهور بهائی، نیز در تاریخ خود به نقل از حاج علی عسگر، به نکته فوق تصریح دارد. به تصویر برداری کنسولگری روسیه از جسد باب، حتی در نوشته رهبران بهائیت نظیر عباس افندی و شوقی نیز تصریح شده است.
2- ملا محمدعلی زنجانی (رئیس بابیان زنجان) که در آن شهر مدت ها با قشون اعزامی از سوی امیرکبیر جنگید. در خلال جنگ به یارانش اطمینان داده بود که «دولت روس به یاری آنان خواهد آمد.
3- ماجرای تجمع بابیان (تحت رهبری قدوس، قره العین و حسینعلی بها) در 1264 ق در بدشت (واقع در حوالی شاهرود) در تاریخ مشهور است. در آنجا تصمیم گرفته شد که بابیان در ماکو (بازداشتگاه علی محمد باب) گرد آیند و برای رهایی وی، به مقرش حمله برند و در برابر دولت وقت ایران (محمدشاه و حاجی میرزا آقاسی) «ایستادگی» ورزند و چنانچه شکست خوردند «به خاک روسیه» پناهنده شوند.
4- اعضای خاندان افنان (خویشاوندان باب و نمایندگان عباس افندی در ایران) با سفارت روسیه پیوند نزدیک داشتند و حاجی میرزا محمدتقی افنان وکیل الدوله (پسردایی باب) و برادران و پسرانش به عنوان نمایندگان تجاری روسیه در بمبئی و یزد فعالیت می وکیل الدوله از سوی عباس افندی دستور یافت که اولین معبد و مرکز تبلیغی بهائیان در جهان (مشرق الاذکار) را در عشق آباد روسیه بنا نهد و این ماموریت را نیز (با پشتیبانی روس های تزاری) پیش برد و نهایتاً در حیفا (محل سکونت عباس افندی) درگذشت. در همین زمینه باید به پیوند برادران باقراوف (سرمایه داران بهائی) با روسیه اشاره کرد که شرح «روس فیلی» و روابط آنها با عوامل روسیه در تاریخ آمده است.
5- اقدام کاپیتان تومانسکی، صاحب منصب روسی، به ترجمه و ترویج آثار بهائیان، مورد دیگری است که برخی از مطلعان، آن را شاهدی بر پیوند روسیه و بهائیت گرفته اند. والنتین چیرول، مخبر مشهور روزنامه تایمز، از کسانی است که وزارت خارجه بریتانیا در مورد قرارداد 1907 (تجزیه ایران به مناطق نفوذ روس و انگلیس) با وی رایزنی کرد.
اهدای نشان سر به عبدالبهاء
 6- تشکیل اولین مرکز تبلیغاتی مهم بهائی ها در خاورمیانه (با عنوان مشرق الاذکار) در عشق آباد روسیه و با حمایت آشکار روس ها، نشان دیگری از پیوند دولت تزاری و سران این فرقه است.
7- در همین زمینه باید به حضور بهائیان در تشکیلات و موسسات مربوط به روس تزاری در ایران (همچون سفارتخانه و بانک استقراضی روسیه) اشاره کرد.
8- وعده های مکرر سران بهائیت (بها و عبدالبها) به اتباع خویش مبنی بر شکست ناپذیری امپراتوری تزاری و برخورداری آن از تاییدات الهی! گواه دیگر این پیوند است.
9- رد پای ارتباط بابیان و بهائیان با روسیه تزاری را، بیش از هر چیز، بایستی در پرونده خود حسنعلی بها (موسس مسلک بهائیت) بازجست که پدرش میرزا عباس نوری، دستیار شاهزاده «روس فیل» قاجار (امام وردی میرزا) بود و سه تن از منسوبین نزدیک بها (برادر، شوهر خواهر و خواهرزاده وی) در استخدام سفارت روسیه بودند و خود بها نیز در جریان ترور نافرجام ناصرالدین شاه توسط بابیان، با حمایت جدی و پیگیر سفیر روسیه (دالگورکی) از زندان و اعدام نجات یافت و تحت الحفظ سفارت از ایران خارج شد و لوحی در تقدیر از تزار و سفیرش صادر کرد.
تشکیل اولین مرکز تبلیغاتی مهم بهائی ها در خاورمیانه (با عنوان مشرق الاذکار) در عشق آباد روسیه و با حمایت آشکار روس ها، نشان دیگری از پیوند دولت تزاری و سران این فرقه است.
تاریخ بهائیت و انگلیس:
عباس افندی از طرف « جمال پاشا » فرمانده کل قوای عثمانی به دلیل افشا شدن جاسوسی اش به نفع دولت انگلیس به اعدام محکوم می شود. دولت انگلیس با کسب خبر از این واقعه به جانبداری از عباس افندی برمی خیزد و بنا به نقل خود بهائیان از اجرای این حکم جلوگیری به عمل می آورد :
« چون این گزارش یعنی حکم اعدام سرکار آقا (عباس افندی ) به « لرد بالفور » وزیر امور خارجه وقت رسید , در همان یوم وصول , دستور تلگرافی به جنرال النبی سالار سپاه انگلیز در فلسطین صادر و تاکید اکید نمود که به جمیع قوا در حفظ و صیانت حضرت عبدالبها , و عائله و دوستان آن حضرت بکوشد »
 با ورود قوای انگلیس به خاک عثمانی , عباس افندی نجات می یابد و به دلیل جاسوسی ها و خدمات بزرگی که برای دولت استعماری انگلیس انجام داده بود نشان عالی « پهلوانی » و لقب « سر » دریافت می دارد!
عباس افندی نیز با دریافت این نشانه و لقب « لیاقت » ! برای « خیانت » ! و « جاسوسی » ! علیه اسلام و امت مسلمان , دست بر دعا برمی دارد و این گونه برای پادشاه انگلیس تقاضای توفیقات رحمانیه ! می کند :
« بارالها , سراپرده عدالت در این سرزمین برپا شده است و من تو را شکر و سپاس می گویم ... پروردگارا , امپراطور بزرگ ژرژ پنجم پادشاه انگلستان را به توفیقات رحمانیت موید بدار و سایه بلند پایه او را بر این اقلیم جلیل (فلسطین ) پایدار ساز »
تاریخ بهائیت و آمریکا:
 عباس افندی رهبر بهائیت در سالهای قبل از 1300 هجری شمسی یعنی در اواخر عمر خود سفرهایی به اروپا و آمریکا می کند و تحت تاثیر افکار جدیدی که در این کشورها علیه دین به وجود آمده بود , عناوین و تعالیم تازه ای به نام تعالیم دوازده گانه بهائیت به وجود می آورد. او در دیدار با جمعی از سوداگران آمریکایی ابتدا اعلام می کند که : « نور انسانیت را در نهایت جلوه و ظهور در چهره آنان مشاهده می نماید. » , و سپس خطاب به آنان می گوید :
« از برای تجارت و منفعت ملت آمریکا , مملکتی بهتر از ایران نه , چه که مملکت ایران مواد ثروتش همه در زیر خاک پنهان است . امیدوارم که ملت آمریکا سبب شوند که آن ثروت ظاهر گردد . »
این اشتیاق و تمایل و رابطه و پیوند ادامه داشت و سرانجام پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حمایت های بی دریغ آمریکا از این فرقه ضاله استمرار یافت .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در فاصله سالهای 1361 تا 1373 یعنی در طول دوازده سال , نمایندگان آمریکا شش قطعنامه به تصویب رساندند که در آنها به جانبداری و حمایت از بهائیت پرداختند.
صدور این قطعنامه ها علیه جمهوری اسلامی ایران و به حمایت دلسوزانه ! و بشردوستانه ! از فرقه استعماری بهائیت و دین و مذهب نامیدن آن و خواستار آزادی فعالیت های گمراه کننده و انحراف آفرین بهائیان ایران شدن , پس از سال 1373 نیز تداوم یافت .
تاریخ بهائیت و رژیم پهلوی:
 یکی از خباثت‌های این فرقه حمایت آن‌ها از کشتارهای فجیع مردم توسط رژیم پهلوی است. پنج روز پس از سرکوب قیام خونین پانزده خرداد نیز محفل ملی بهائیان تهران نامه تشویق‌آمیزی به تیمسار سرتیپ پرویز خسروانی، فرمانده ژاندارمری ناحیه مرکز در زمان کشتار پانزده خرداد، نوشت و طی آن، قیام حق‌طلبانه ملت مسلمان به رهبری مراجع معظم تقلید و در رأس آنان امام خمینی را «تجاوز اراذل و اوباش و رجاله» و «سوء عمل جهلای معروف به علم»! نامید و ضمن «تقدیر»! از «زحمات و خدمات و سرعت عمل تیمسار» نوشت: «تاریخ امر بهائی آن جناب را در ردیف همان چهره‌های درخشان و نگهبان مدنیت عالم انسانی ثبت و ضبط خواهد نمود»!
نخست وزیر بهائی:هویدا
وزرای بهائی:
1- عباس شاهقلی: وزیر بهداری و وزیر علوم
2- روحانی:وزیر آب و برق و کشاورزی
3- شاهپور راسخ:مشاور عالی وگرداننده سازمان برنامه و بودجه
4-لیلی امیر ارجمند : مشاور ویژه فرح و مدیر برنامه های آموزشی و تربیتی رضا پهلوی
علی قلیخان نبیل الدوله با درجه 33 ماسونی ازبهائیان
سپهبد عبدالکریم ایادی پزشک مخصوص شاه و رئیس بهداری ارتش با 80 مسئولیت
جلسه ای با موضوع: بهائیان
جلسه‌ای با شرکت نُه نفر از بهائیان ناحیه 15 شیراز در منزل آقای فرهنگ آزادگان و زیر نظر آقای لقمانی تشکیل شد. بعد از قرائت‌نامه، آقای ولی‌الله لقمانی در مورد ادیان جهان و آمار آن‌ها و کشته های  بهائیت سخن گفت. وی اضافه کرد آقایان بهائیان بهتر است بیشتر مطالعه نمایند و از روی حقیقت قضاوت کنند تا بفهمند معنی بهائیت که امروز آزادی بیشتری دارند، یعنی چه؟
در زمان قدیم، احبّاء نمی‌توانستند بگویند ما بهائی هستیم و نمی‌توانستند تبلیغ کنند. اگر هم مبارزه‌ای می‌نمودند، فوراً آن‌ها را می‌کشتند، لیکن اکنون آن تعصب‌ها کنار گذاشته شده است. اکنون از امریکا و لندن صریحا دستور داریم در این مملکت مد لباس و یا ساختمان‌ها و بی‌حجابی را رونق دهیم که مسلمانان نقاب از صورت خود بردارند. به طوری که من مطالبی در منزل آقای معتمد قرائت کردم و تمام دختران و پسران بهائی خوشحال شدند. در ایران و کشورهای مسلمان دیگر هرچه بتوانید با پیروی از مد و تبلیغات، ملت اسلام را رنج دهید تا آن‌ها نگویند [امام] حسین [ع‌] فاتح دنیا بوده و [امام] علی [ع‌] غالب دنیا. اتم در قرن اتم به دست بهائیان درست می‌شود، اسلحه و مهمات به دست نوجوانان ما در اسرائیل ساخته می‌شود. این مسلمانان آخر به دست بهائیان از بین می‌روند و دنیای حضرت بهاء‌الله رونق می‌گیرد.
امام و بهائیت:
سخنرانی در شهر قم خطاب به علمای یزد در مورخ اردیبهشت 1342:
"…….. از چیزهائی که سوءنیت دولت حاضر (اسدالله علم) را اثبات می کند ؛ تسهیلاتی است که برای مسافرت دو هزار یا بیشتر از فرقه ضاله قائل شده است ؛ و به هریک پانصد دلار ارز داده اند و قریب هزار و دویست تومان تخیف در بایط هواپیما داده اند ؛ به مقصد آنکه آن عده در محفلی که درلندن از آنها تشکیل می شود و صد در صد ضد اسلامی است شرکت کنند . در مقابل برای زیارت حجاج بیت الله الحرام چه مشکلاتی که ایجاد نمی کنند و چه اجحافات و خرج تراشی ها که نمی شود.
آقایان باید توجه فرمایند که بسیاری از پست های حساس به دست این فرقه است که حقیقتاٌ عمال اسرائیل هستند……..
سخنرانی در مسجد اعظم قم – مورخ 12 اردیبهشت 1342:
"….. سکوت؛ امروز سکوت همراهی با دستگاه جبار است . نکنید سکوت. دوهزار بهائی را با پانصد دلار ارز به هریک ؛ و هزارو دویست تومان تخفیف هواپیما ؟!  اینها در روزنامه دنیاست. یک شخصی به من گفت که معا مله ای کرده است شرکت نفت با ثابت پاسال (از سرمایه داران بهائی)و در این معامله تخفیفی داده است که بیست و پنج میلیون تومان در این تخفیف نفع برده است ؛ برای نفع این جمعیتی که فرستادند به لندن بر ضد اسلام . این وضع نفت ما ؛ این وضع ارز مملکت ما ؛ این وضع هواپیمائی ما ؛ این وضع وزیر ما ؛ این وضع همه ما ؛ سکوت کنیم باز ؟ هیچ حرف نزنیم ؟ حرف هم نزنیم ؟ ناله هم نکنیم ؟ خانه هایمان را خراب می کنند آخ هم نگوئیم ؟…....
نامه خطاب به سید کاظم شاهنگیان- مورخ 20 اردیبهشت 1342
"....لازم است جنابعالی متوجه باشید که اعمال ضد اسلامی دولت حاضر؛ خطر را نزدیک نموده است : اخیراٌ به دوهزار بهائی تذکره داده اند و به لندن رفتند و برای شرکت و به هریک پانصد دلار ارز و هزار و دویست تومان تخفیف در بلیط دادند. خدا می داند این مجلس ملعون چه مفاسدی برای اسلام و مذهب در بردارد. مردم را آگاه فرمائید. به علمای اعلام تذکر دهید و برای این امور فکری کنند......."
سخنرانی در جمع روحانیون و مردم همدان در شهر قم –مورخ 23 اردیبهشت 1342
"......من از محبت شما متشکرم . سلام مرا به مردم و روحانیون همدان برسانید و بگوئید:دین شما در معرض مخاطره و هجوم قرار گرفته است . دولت شما به دوهزار بهائی ؛ هریک پانصد دلار کرایه طیاره داده که به لندن بروند ؛ جمع شوند و علیه قرآن و پیغمبر شما تصمیم بگیرند . دولت شما در یک معامله فروش روغن و مواد نفتی از شرکت نفت به ثابت پاسال (سرمایه دار بهائی) ؛ پنج میلیون تومان استفاده رسانیده است که با این پول ؛ مخارج اعزام بهائیا به لندن و تبلیغات بهائی تامین بشود. به مردم بگوئید از مالیاتی که دولت شما از شما مسلمانها می گیرد ؛ این مخارج را میکند .........."
 نامه خطاب به آیت الله سید هادی میلانی- مورخ 31اردیبهشت 1342
".....به عرض عالی می رساند..... همان نقشه شیطانی است برای تشکیل محفل ضد اسلامی در لندن به دست دولت خائن و دستگاه جبار و با دسترنج ملت فقیر مسلمان دو هزار نفر یا به قولی پنج هزار نفر از فرقه ضاله دست نشانده اسرائیل را با تشریفات و تسهیلات و تخفیف در بلیط و به هریک پانصد دلار ارز به محفل ضد اسلامی لندن اعزام می کند تا شرکت کنند در افکار ضد اسلامی و وطنی........
مراجع تقلید و بهائیت:
 سوالات مطرح شده:
1-آیا بهائیت ضاله و منحرف است؟
2-آیا بهائیان نجس هستند؟
3-آیا بهائیان اجازه تبلیغ فرقه خود را در کشور از نظر شرعی دارند؟
پاسخ ها
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای(دامت برکاته)
بطور کلى از هرگونه معاشرت با این فرقه ضالّه و مضلّه اجتناب کنید.‏
1-بله کاملا منحرف هستند
2-بله نجس هستند
3-چون موجب انحراف و گمراهی مردم می شوند اجازه تبلیغ ندارند .
حضرت آیت الله نوری همدانی
1-بله - فرقه ای ضاله است و بسیار منحرف
2-از سگ هم نجس تر هستند و فرقه ای من در آوردی است
3-تبلیغ فرقه آنها حرام است ، چون گرایش به کفر دارند و سبب مرتد شدن انسان ها می شوند .
حضرت آیت الله مکارم شیرازی
1-بله – بهائیان کافر حساب می شوند
2-بهائیان کافر و مرتد هستند و نجس
3-از نظر شرعی تبلیغ این فرقه ضاله حرام است چون بهائیان نجس و کافر هستند .
حضرت آیت الله وحید خراسانی
1-بله
2-نجس هستند چون کافرند
3-اجازه تبلیغ فرقه منحرف و ضاله خود را ندارند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی