گرگی در لباس میش

پیرامون کتاب پاره نقدی بر عرفانهای نوظهور

گرگی در لباس میش

پیرامون کتاب پاره نقدی بر عرفانهای نوظهور

بایگانی

شناخت کلی عرفان های نو پدید

دوشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۱، ۰۲:۲۲ ب.ظ

شناخت کلی عرفان های نو پدید
·    عرفان های هندی
·    عرفان های آمریکایی  ( قاره آمریکا )
·    عرفان مسیحیت
·    عرفان یهود
·    عرفان چینی
·    عرفان فرا علم
·    عرفانهای سینمایی یا کار تونی

عرفان های هندی
هند دارای دو شاخه کلی در عرفان می باشد:
الف : عرفانهای باستانی و سنتی که قبل از میلاد مسیح بوده اند
·    آئین ودا  
·    آئین جین
·    آئین برهمن
·    آئین تانترا
·    آئین بودا
ب  : عرفانهای نو پدید یا نوظهور
·    یوگا                     
·    اوشو
·    سای بابا                  
·    رام اله
·    کریش نا                  
·    یوگا نادا
·    دالایی لاما
عرفان آمریکایی
·    عرفانهای سرخ پوستی (عرفان تولتک - عرفان سو- عرفان ساحری ( کاستاندا ) )
·    عرفان اکنکار( ek ) 
·    عرفان پائولو کوئیلو یا عرفان رمانی
البته در یک تقسیم بندی  کلی می توان عرفان را به دو دسته تقسیم کرد :
·    عرفان سکولار  ( غربی ها با تکیه بر مبانی سکولاریستی و اومانیستی به دنبال پاسخگویی به نیازهای معنوی انسان هستند . به همین دلیل معنویتی هم سنخ با این اعتقاد و متناسب با ایدئولوژی لیبرالیستی بوجود آورده اند . اهدافشان نیز در انگیزه های شخصی و انگیزه های گروهی و تشکیلاتی که اغلب دارای رگه های سیاسی هستند را شامل می شود .)
·    عرفان دینی
در عرفان سکولار سه عنصر اساسی وجود دارد :
·    هیچگونه اعتقادی به خدا در آن نیست.
·    فاقد شریعت و حیات آسمانیست .
·    فاقد اعتقاد به قیامت و جهان دیگر است .
مشخصات  کلی عرفان های کاذب ودروغین
·    نادیده گرفتن خدابه عنوان هدف غایی
·    شادمانگی به عنوان هدف غایی
·    خردستیزی ومنطق گریزی
·    شریعت ستیزی وفقه گریزی
·    آمادگی برای سلطه پذیری
·    انکار معاد و طرح مسئله ی تناسخ
·    قطب محوری و استاد پرستی
·    پوچ گرایی ( نهیلیسم )
·    خرافات ادبی ، اخلاقی و التقاطی تحت عنوان معنویت انسانی
·    توهم گرایی
·    ریاضت های جعلی و بدلی
نادیده گرفتن خدا به عنوان هدف غایی و فاصله گرفتن از ادیان بزرگ
—ازشاخصه های عرفان های کاذب نادیده گرفتن اعتقاد به خدایاانکاروجودخداویابعضاًارائه تفسیری نامعقول ازخدا به انگیزه انکارخدای حقیقی است.یکی ازنقاط ضعف اساسی برخی ازنحله های عرفانی خدا محورهمچون پاره ای ازآیین های سنتی هندی وصوفیانه خداشناسی است.
—اوشو:یکی ازمخربترین مکاتب، آیین اوشواست.ویکی ازعوامل  انحرافی آن،تصویرنادرستی ازخدا .
 اوشو :«روح،خودخداونداست»
—« پال توئیچل » موسس  فرقه اکنکار :«هرطبقه ای برای خودخدائی وضع کرده است که از متخیله ساکنین آنها سرهم بندی شده وطی اعصاردرمقام  پروردگارپذیرفته شده است»
—سای بابا:«خداخود دارما  (رفتار صحیح)است وپوشش جهان آفرینش است  ویامی گوید:«همه انسان هاجزئی از خدای واحدند» ومی گوید:«شما همه ، سلول های زنده ای دربدن خداوندهستید.»
—صوفیه:قائل به فنا درخدا هستند ومی گویند کسیکه به حقیقت رسید دیگردرخدا فانی شده وبه همین علت درمورداو تکالیف برداشته شده و می گویند:تمام عالم جزیک وجودبیش نیست وآنهم خداست  ولی این موجودات که می بینی همه همان وجودخدایندکه  تنزل کرده وبه این صورتها بیرون آمده است.
شادمانگی به عنوان هدف غایی
دالایی لاما:وی هدف نهایی زندگی راخوشی ونشاط وآرامش میداندومدعی است دستیابی به چنین هدفی ربطی به باورهای  دینی افراد ندارد.
سای بابا:«مأموریت من اعطای شوق وشادی به شماست که هدف ازضعف وترس دورتان کنم .
فالون دافا:مدعی اندتمرین های پنج گانه فالون دافا برای  شادی ونشاط است.
لی هنگجی می گوید: باتزکیه ذهن وبدن است که فرد می تواند رنج وسختی خودراازبین ببرد.وزندگی  اوتوأم باآرامش وشادی ونشاط باشد.
اکنکار: آموزش عرفان با مصرف حشیش و روابط نامشروع !
 موسسه فرهنگی « ک .ز » که حدود سه سال از عمر آن می گذرد  با تبلیغات و برگزاری برنامه های گسترده به جذب جوانان پرداخته و  آنان را به فرقه اکنکار دعوت می کند .
خردستیزی ومنطق گریزی
اوشو: «راه ذهن ازراه عقل وذهن نمی توان به حقیقت رسیدواگرسالک بخواهدازراه عقل به مقصد برسد، درحقیقت ازمقصد خوددورترمی شود.
اوشوبا افتخارمی گوید«:من صاحب هیچ نظام فلسفی نیستم»
نقدوبررسی:
درنقد این شاخصه  دونکته لازم است:
 1-اگر کسی ادعا کندبااصول فلسفه ومنطق وعقل می تواند همه  رازهاوحقایق عالم راکشف کند.روشن است ادعایی بلند  پروازانه ودست نیافتنی است.واگرکسی ادعا کند بابی اعتنایی به عقل ومنطق می تواند به حقایق دست یابد او نیزدر خیالی خام به سرمی برد .بلکه عقل ابزاری است برای  شناخت الهی وعرفان حقیقی والبته عقل تنها ابزار نیست بلکه  حس وشهودهم جزءابزاراست.
 2-عرفان حقیقی نه تنها با عقلانیت سازگاردارد  بلکه همراه آنست . عرفان بدون عقلانیت ،عرفانی انسانی نخواهدبود.انسان کامل ازدیدگاه اسلام انسانی  است که همه ابعاد وجودیش هماهنگ باهم،پیشرفت کند.هیچ  بُعدی رافدای بُعد دیگرنکند.
شریعت ستیزی وفقه گریزی
—فقه ستیزی وشریعت گریزی وجه مشترک همه عرفانهای نو ظهورشرقی وغربی ازیکطرف وپاره ای خانقاه نشینان مسلمان  ازطرف دیگراست.
—اوشو اصولاًبادین مخالف است ودینداری واقعی را دربی دینی می داند.ومعتقد است دین سه لایه دارد :
—لایه اول «:شریعت ».لایه دوم« حقیقت» .ولایه سوم «طریقت» است.سپس می گوید هرپیامبری تازمانی زنده است که شریعت اوزنده است.اوشومی گوید «این کلمه رابه یادداشته باشید :
—درشریعت شمابیچاره می مانید چون درکناریک پیکر بی جان قرارمی گیرید»
—اِکنکار و نفی شریعت: بشرفطرتاٌبه داشتن یک مقام پدری ویک مادرمحتاج است وروحانیان بادرک چنین  نیازی سعی کرده اند ارضای آن نیازراتحت کنترل خود بگیرند. وباجعل قوانین ومقررات خشک وخشن این ذهنیت را القا کرده اند که اگرکسی به این مقررات عمل کند.رضایت پدرآسمانی وخدا راجلب کرده است(ولی همین فرد می گوید: به جای نمازخواندن بگو «هیو»تا روحت پرورش  پیداکند)
—کوئلیوونفی شریعت:وی بُعدشرعی دین رابه طورکلی نادیده گرفته ومقررات وضوابط  دینی راانکارمی کند
—صوفیان مسلمان ونفی شریعت: بسیاری ازصوفیان کوشیده اند شریعت ستیزی وفقه گریزی خودراباایجادتفاوت میان سه اصطلاح«شریعت»،«طریقت»و«حقیقت»توجیه نمایند.
—مولوی  می گوید:  «شریعت همچو شمعست ره می نماید وبی آنکه  شمع به دست آوری راه یافته نشود وچون درره آمدی آن رفتن تو طریقتست وچون رسیدی به مقصودآن حقیقت است.
—دراین عبارت شریعت رابه منزله شمع معرفی نموده که وقتی در تاریکی راه راپیدا کردی وبه مقصد رسیدی دیگراحتیاج به شریعت نیست.ومولوی درتمثیل دیگری عارفان واصل رابه کسانی تشبیه میکند که دردرون کعبه بخواهند نمازبخوانند.روشن است که چنین افرادی لازم نیست دنبال قبله بگردند.به هرسوی که نمازبخوانند  قبله است.
—نقدوبررسی:
—اولاً:همه عرفانهای کاذب اعم ازآئین های سنتی  وجدید،علیرغم انکارشریعت ،خوددارای شریعت ویژه خویش هستند.مثلاًصوفیان برای ورودبه خانقاه آداب وشریعت ویژه ای  راجعل کرده اند.وهمچنین مراقبه های اوشو وتمرین های معنوی  اکنکار همه ازاین سنخ هستند.
—ثانیاً:جزباعمل به دستورات الهی نمی توان به خدانزدیک شد.وخدای متعال فرمود :هرکس مرامی خواهد بایدازپیامبراسلام واحکامی که توسط اوبیان می شود پیروی نماید.
—ثالثاً:تقسیم دین به سه سطح شریعت  وطریقت وحقیقت ،به تفسیری که امثال اوشو وپاره ای ازصوفیان مسلمان بیان می کنند،تقسیمی نادرست است وشریعت هرگز نمی تواند جدای ازطریقت باشد واین دوجدای ازحقیقت نیستند .حقیقت دین باطن همان شریعت وطریقت است . عوامل زیادی در بستر سازی و پیدایش این نوع گرایشها ی عجیب دخالت دارد ؛ از جمله :
·    حس شدید دین خواهی و علاقهی ذاتی  و فطری بشر به مسائل عرفانی و عدم عرضه ی  دین و عرفان صحیح و معقول به زبان روز و ساده به جوانان و علاقه مندان از سوی دیگر .
·    سرخوردگی از ادیان به دلیل خشونت هایی که با اسم دین انجام می شود . مثل تفتیش عقاید توسط کلیسا در قرون وسطی و رفتار طالبان و القاعده در زمان حاضر که موجب فرار مردم از دین و پناه بردن به معنویّتهای دروغین می شود .
·    فروپاشی بنیادهای اخلاقی و دینی در قرن نوزده میلادی و غفلت انسان از روح ملکوتی خویش و رویکرد غرب به مکاتب اصالت لذت و شهوت و تقلید شرق از غرب در قرون اخیر ، زمینه ی پیدایش فرقه ها شد.
·    پیشرفت سریع تمدن و تکنولوژی جدید و ناتوانی تمدن صنعتی از برآوردن نیازهای معنوی و ایجاد تعادل بین ماده و معنا .
·    تبلیغات شدید دشمنان بر ضد ادیان به ویژه اسلام و نسبت دادن خشونت ها و کشتارها به منادیان ادیان و پیروان آنها به خصوص رهبران اسلام .
·    پیدایش تفکرات سکولار و منحصر ساختن دین در زندگی شخصی و حذف آن از حیات سیاسی و اجتماعی .
·    اختلافات سیاسی و حزبی در درون جوامع دینی و سرگرم شدن عالمان دینی به مسائل حاشیه ای و غفلت نسبت به جوانان .
·    ظهور خرافات رنگارنگ و عدم مبارزه ی جدی آگاهان .1
از جمله خصوصیت عرفانهای کاذب  میتوان به موارد زیر اشاره نمود :
·    دعوت به خود  : این افراد غالبا خود را واجد کرامات و قدرت های فوق العاده نشان می دهند و به شیوه های مختلف سعی دارند به مخاطبان خود بباورانند که ولی نعمت و صاحب اختیار آنانند . و بعضا کارهای خارق العاده انجام می دهند که این اعمال موجب اغفال اشخاص می شود . برای مثال به دو نمونه ی زیر توجه فرمایید :
لی هنگ جی رهبر فالون دافا : ریشه ی من در جهان است . اگر کسی بتواند شما را آزار دهد قادر است به من آزار برساند . به عبارتی دیگر ، آن شخص می تواند به جهان آسیب برساند . در حال حاضر شخص دیگری مثل من وجود ندارد که بطور حقیقی روشی واقعی را به سوی سطح بالا به مردم آموزش دهد .2
ساتیا سای بابا رهبر سای : ماموریت من اعطای شوق و شادی به شماست که از ضعف و ترس دورتان کنم . ماموریت من پراکندن شادمانیست از این جهت همیشه آماده ام . قدرت من غیر قابل اندازه گیریست ، تولذ من غیر قابل توضیح و غیر قابل درک و فهم است. 3
·    مبهم و راز آلود گفتن : یکی از روشهای تبلیغ عرفانهای کاذب خود بزرگ انگاری و راز آلود جلوه دادن سخنان خود است . برای مثال به گفته های پیمان فتاحی رهبر رام الله توجه فرمایید :
س: اسم اصلی شما چیست؟
ج: من و او هم اسمیم.!
س: آیا منظورتان از اسم اصلی، همانی است که در شناسنامه‌‌ افراد وجود دارد؟
ج: شناسنامه‌ اصلی شما در غیب و در عالم بالاست...
س: اسمی که پدر و مادرتان برای شما انتخاب کرده‌اند چیست؟
ج: آنها انتخابی نکرده‌اند؛ به آنها تحمیل شد...!
س: ما باید شما را به چه اسمی بخوانیم؟
ج: باید در کار نیست. اصلاً می‌توانید مرا نخوانید.
مبارزه با ادیان الهی :
از مشخصه های دیگر عرفانهای کاذب ، مبارزه با ادیان الهی و در صدر آن اسلام است . به همین دلیل با شگردهای مختلف سعی دارند مخالفت خود را از پیام پیامبران و هدایت های الهی برای بندگان اعلام دارند .
تبلیغ کثرت گرایی و دامن زدن به فرقه گرایی :
بر این اعتقاد دارند که همه ی شیوه های سلوکی با هر هدفی که داشته باشند ، درست و حق است . در حالی که هرگونه کثرت گرایی به معنای گفته شده را مردود می دانیم و معتقدیم عرفان حقیقی عرفانیست که در جستجوی خدا و بر اساس آموزه های الهی باشد .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی