عرفان اوشو یا مناسک جنسی
اوشو
موسس و سال تاسیس : باگوان شری راجیش ( اوشو ) – 1975 هندوستان
اعتقادات و شعار اصلی : انجام دادن مسائل جنسی برای غلبه بر دنیا – یگانه واقعیت جهانی همان خلاء است –نشان دادن تصویرنادرستی ازخدا...
محدوده ی فعالیت :
در بیشتر کشورهای آسیایی از جمله ایران
نحوه ی فعالیت :
در اصل اوشو خود کتابی ننگاشته و تنها منبع مطالب او سخنرانی های اوست . ولی شاگردانش تمامی سخنرانیها را به صورت کتب در آورده اند . در این زمان بیشتر در سایتها و از طریق کتب این عرفان قلابی ترویج می شود .
اهداف اوشو :
مبارزه با دین :
نکاتی که در کتابهای اوشو دیده می شود بیانگر مقابله با ادیان الهیست و علت آن را می توان اینگونه بیان کرد (جایگزین کردن تفکرات اوشو بجای دین الهی ) .
ازجمله جسارتهای اوشو می توان به جسارتش به ساحت مقدس حضرت محمد (ص) اشاره کرد. او نیز مثل کافران زمان حضرت ، ایشان را نعوذ بالله به استهزا خطاب کرده است . به خاطر عدم اشاعه ی این تفکرات فقط آدرس آن را ذکر می کنیم .[1]1 البته قرآن به صراحت در مقابل این دیوانگان که همه را به کیش خود می پندارند ایستاده و چنین جواب می دهد : ( و ما صاحبکم بمجنون) 2 و پیامبر شما هرگز دیوانه نبوده است .
و در جایی دیگر می فرماید : ( و ما علمناه الشعر و ما ینبغی له ان هو الا ذکر و قرءان مبین ) [2]1 و ما به محمد (ص) شعر نیاموختیم که شعر سزاوار او نیست آنچه به او یاد دادیم ذکر و قرآنی آشکار است .
البته باید متذکر شد که حرف این احمق چون احمقان گذشته است که هدایت کننده ی حق را به خاطر منافع و مصلحت خود دیوانه خوانده اند تا در شهوات و مال دنیا غرق شوند و نفس خود را سیر کنند .
در عبارتی دیگر تهمت خود کشی را به پیامبر عظیم الشان اسلام می زند . قابل توجه باشد که این نوع تهمت ها به خاطر مخدوش کردن چهره ی پیامبر بزرگوار اسلام است تا خود را از ایشان برتر بداند .
در جواب او به سه نکته اشاره می کنیم :
· حضرت محمد (ص) معصوم از گناه بوده اند و قرآن مویّد آن است (ما ضلّ صاحبکم و ما غوی )یعنی محمد (ص) گمراه نمی شود و اغوا نمی شود2 [3]. که این امر خود دلالت به بندگی خدا و تایید او از طرف حق تعالاست و بیانگر آن است که عملی مخالف با امر خدا (خودکشی ) انجام نمی دهد .
· جدا از آن اگر چنین عملی اتفاق افتاده باید در تاریخ به صحت آن اشاره شود در حالیکه چنین چیزی نگفته شده است
· اگر عیبی در ایشان بود اعراب جاهلی بیش از پیش قدم جلو نهاده بودند و آن را ایراد کرده بودند .
البته جوابی که قرآن می دهد دندان شکن تر است (لقد کان رسول الله اسوة حسنة ) قطعا رسول خدا ( محمد ) اسوه و الگوی نیکویی برای شماست . در اینجا سوالی پیش می آید و آن اینکه اگر شخصی را خدا الگو معرفی کند و غیر خدا او را به استهزا ء بگیرد آیا تهمت وارده به او صحیح است ؟ قطعا جواب منفیست .
شریعت ستیزی :
از جمله اعتقادات اوشو این است که باید از شریعت دوری کرد و معتقد است که شریعت تاثیری در انسان ایجاد نمی کند . او در ادعایی عجیب می گوید :
شریعت سطح اول مذهب است و تا زمانی کارایی دارد که صاحب آن مذهب زنده است . 3
فرار از فلسفه :
با این که خود اوشو چند سال فلسفه خوانده اما به مقابله در مقابل فلسفه پرداخته است . او شخص فیلسوف را کسی می داند که در بند ذهن است10 او مدعی است که فیلسوفان فقط حرف زده اند و گفتار آنان واقعیت ندارد . در این حال اول کسی که مورد سوال قرار می گیرد خود اوست که این دیدگاه را مطرح کرده است . چون خود او نیز فیلسوف بوده و بنابر این حرفهای او هیچ صحتی ندارد . و ثانیا اگر فیلسوفان حرفهای بی اساس و به دور از واقعیت می زنند چرا اشو در تایید تفکرات خود سراغ اندیشه های فیلسوفانی چون نیچه–هیدگر و فوئر باخ رفته است ؟
ترویج لذت طلبی :
او معتقد است که می توان از طریق رقص و مسائل جنسی خدا را یافت . به گونه ای که خود او به خاطر مسائل ضد اخلاقی (تجاوز به عنف ) از آمریکا اخراج و دولت آمریکا طی توافقی با دولتهای اروپایی حتی اجازه ی حضور به او در این کشورها را هم نداد .
او می گوید :
تا زمانی که به رقص در نیایی و آواز نخوانی و تا زمانی که زندگی را جشن نگیری آماده ی پذیرش خدا نخواهی بود ! خدا جشن شادی است . خدا رقص و پایکوبی و آواز و ترانه است ! 2[4]
اوشو می گوید :
با ذهن نمی توان به حقیقت رسیدواگرسالک بخواهدازراه عقل به مقصد برسد، درحقیقت ازمقصد خود دورتر می شود.!
اوشو با افتخارمی گوید:
«من صاحب هیچ نظام فلسفی نیستم» .او اصولاً با دین مخالف است ودینداری واقعی را دربی دینی می داند.ومعتقد است دین سه لایه دارد :
لایه اول «:شریعت ».لایه دوم« حقیقت» .ولایه سوم «طریقت» است.سپس می گوید هرپیامبری تازمانی زنده است که شریعت اوزنده است.اوشو می گوید «این کلمه رابه یاد داشته باشید : درشریعت شمابیچاره می مانید چون درکنار یک پیکر بی جان قرارمی گیرید» . با این تفاسیر چرا بعد از مرگ اوشو پیروان او به ترویج آیین قلابی او پرداختند ؟
درنقد این مطلب دونکته لازم است:
· اگر کسی ادعا کند با اصول فلسفه و منطق وعقل می تواند همه رازها وحقایق عالم راکشف کند.روشن است ادعایی بلند پروازانه ودست نیافتنی است.واگرکسی ادعا کند با بی اعتنایی به عقل ومنطق می تواند به حقایق دست یابد او نیزدر خیالی خام به سرمی برد .بلکه عقل ابزاری است برای شناخت الهی و عرفان حقیقی والبته عقل تنها ابزار نیست بلکه حس وشهود هم جزء ابزارهستند.
· عرفان حقیقی نه تنها با عقلانیت سازگاراست بلکه همراه آنست عرفان بدون عقلانیت ،عرفانی انسانی نخواهدبود.انسان کامل ازدیدگاه اسلام انسانی است که همه ابعادوجودیش هماهنگ باهم،پیشرفت کند.هیچ بُعدی رافدای بُعد دیگرنکند. و ذکر این مساله بی عیب نیست که اگر عقل موجب عقب افتادگیست پس چرا حیوانات از انسان که معروف به حیوان ناطق است عقبند .؟
البته در نقد این مطالب باید به 3 نکته توجه کرد :
اولاً:همه عرفانهای کاذب اعم ازآئین های سنتی وجدید،علی رغم انکارشریعت ،خود دارای شریعت ویژه خویش هستند.مثلاًصوفیان برای ورود به خانقاه آداب وشریعت ویژه ای راجعل کرده اند.وهمچنین مراقبه های اوشو وتمرین های معنوی اکنکار همه ازاین سنخ هستند.
ثانیاً:جز با عمل به دستورات الهی نمی توان به خدا نزدیک شد.وخدای متعال فرمود :هرکس مرا می خواهد باید از پیامبراسلام واحکامی که توسط اوبیان می شود پیروی نماید.
ثالثاً:تقسیم دین به سه سطح شریعت وطریقت وحقیقت ،به تفسیری که امثال اوشو وپاره ای ازصوفیان مسلمان بیان می کنند،تقسیمی نادرست است وشریعت هرگز نمی تواند جدای ازطریقت باشد واین دوجدای ازحقیقت نیستند حقیقت دین باطن همان شریعت وطریقت است.
1- ر. ک .آواز سکوت- اشو – ص37
2- تکویر 22
1-یس 69
2-سوره ی نجم آیه ی 2
3-ر .ک . نقد – مقاله ی اوشو شولای شبست – هادی وکیلی ص 283
1-ر .ک . آواز سکوت - ص 201
2.ر .ک . پرواز در تنهایی اشو – ص30
تویی که اگه در مسکو به دنیا بیای کومونیستی پس چرا اینقدر به این اسلامت مینازی؟
که البته حتما میگی من با تحقیق کومونیسم شدم.
واقعا تا کی میخواین دروغای ذهنتون رو باور کنید؟