گرگی در لباس میش

پیرامون کتاب پاره نقدی بر عرفانهای نوظهور

گرگی در لباس میش

پیرامون کتاب پاره نقدی بر عرفانهای نوظهور

بایگانی

عرفان های کاذب

جمعه, ۶ بهمن ۱۳۹۱، ۰۴:۵۶ ب.ظ

 

در اواخر قرن 19 کشورهای زیاده خواه  دست به اقدامی بی سابقه با نام استعمار نو زدند که هدف از این نوع استعمار استفاده از نیروهای مزدور و وابسته به غرب برای اداره ی منطقه ی زیر سلطه به جای لشکر کشی و حضور نظامی بود . برای مثال می توان به کشورهایی مثل عراق ، لیبی ، مصر ، ایران ، ایتالیاو فرانسه اشاره نمود . که در این موارد افراد وابسته به غرب دولت را در دست می گرفتند تا کشور هدف طعمه ی بی حرکتی باشد در دست گرگهای بی رحم  .


در شناسایی افراد وابسته به غرب سرویس های اطلاعاتی دشمن دست داشتند تا افراد را شناسایی کرده و جذب کنند و بعد از  آن نوبت به کادر سازی و گماشتن در پستهای حساس می رسید .

در این حال وظیفه ی اجیر شدگان بر دو کار اصلی جریان پیدا می کرد :

·         قراردادن منابع و ذخایر در اختیار کشور سلطه

·         اجرای سیاست های کشور سلطه

در دوره ی استعمار نو وظیفه ی کشور سلطه حاکمیت نا محسوس اما قوی بر کشورهای هدف – غارت کشورهای هدف (هم از لحاظ منابع ملی و هم از لحاظ منابع فکری )-  تخریب فرهنگ ملی و بومی – ایجاد فرهنگ التقاطی -  وابستگی اقتصادی و سکولاریزه کردن کشور هدف بود . این توضیح قسمتی از توضیح جنگ نرم است . اما این سوال پیش می آید که به چه علت ؟

در جواب این دیدگاه اشاره ای به دوره ی استعمار فرانو می اندازیم که در آن جواب سوال واضح و مبرهن خواهد شد . هدف از این همه فعالیت دشمن در این موارد خلاصه  می شود :

·         ایجاد تغییر در جهانبینی کشورهای هدف

·         سست کردن پایه های وحدت ملی

·         تشدید اختلافات داخلی

·         بی تفاوت ساختن مردم به هئیت و فرهنگ ملی

·         خیر خواه جلوه دادن استعمارگران و با این کار بنیان کشورهای هدف از هم می پاشد و بنیان دیگری جایگزین فرهنگ غنی از بین رفته می شود به نام نظم نوین جهانی .  

در سال 1996 قانونی با نام برقراری نظم نوین جهانی از سوی ایالات متحده ی آمریکا به تصویب رسید که در آن  قوانینی با عنوان تسخیر اذهان و زندگی مردم و برقرای یک دین واحد با رهبریت شیطان و نمایندگی صهیونیزم بین الملل گنجانده شده بود . سران یهودی دنیا عزم جدی بر نابودی هر عقیده ای دارند، آنان تمامی اصول و تئوریها را بهم می ریزند، نظامها و حاکمیت ها را لرزان می سازند، خانواده ها را ویران و نقش مدیریتی پدرها و مادرها را لگدمال می کنند.

آنان تصمیم گرفته اند که به هیچ کس اجازه اظهار وجود ندهند، رسما اعلام می کنند همه باید تحت اداره یهود باشند، همه باید به شنیدن صدای آنان عادت کنند. همه چیز را آنگونه که خود می پسندند، می خواهند.

جوانان را در دنیایی از خیالات و اوهام شاعرانه گرفتار می سازند و به وقت استیصال و سر خوردگی لحظه ای که جوان به هر چیزی چنگ می زند تا خود را از مهلکه نجات دهد، مذهب جعلی ای که سران یهودی از پیش طراحی کرده اند در اختیار او می گزارند.

در این جنگ که به جنگ در مقابل خدا معروف است پنج نقطه از بدن مورد هدف قرار می گیرد. که عبارت بودند از :

·         ذهن

·         گلو

·         قلب

·         شکم

·         آلت

در مورد مسائل جنسی  شبکه های ماهواره ای با مضامین فیلم ها و برنامه های جنسی برای افزایش غریزه  ی جنسی و در عین حال افزایش فساد در جامعه طراحی شده که از این موارد می توان به معرفی بازیگران سکس – کارتونهای سکس ( مختص کودکان که منجر به بلوغ زود رس می شود و چون در این حالت ذهن تکامل نیافته نفس بر انسان غلبه می کند که این عمل یا به زنا و لواط می انجامد  یا به استمنا ء و خود ارضایی جنسی و در آخر چون شخص به اوج لذت نمی تواند برسد به خودکشی یا دیوانگی منجر می گردد) -  مجلات سکس – فیلمها و عکسهای سکس و ...

در مورد شکم و  مواد غذایی مردم را به استفاده از غذاهای فست فود و آماده تشویق می کنند  که این مواد غذایی سرطان زا و عامل هزاران نوع بیماری ها هستند . و در ترکیب این مواد غذایی از هر چیزی استفاده می کنند .

در مورد قلب می توان به فیلم ها و مستندات خشن اشاره نمود که موجب می شود رافت از قلب اشخاص برود به گونه ای که در کشتن و ذبح کردن افراد اگر در مقابل او اقدام شود هیچگونه عملکردی نشان ندهد .

در مورد گلو یا همان صدا و صوت می توان به موسیقی های تند – خشن – محرک و ... اشاره کرد که ذهن افراد را مورد هجمه قرار می دهد .

و در مورد مغز اگر 5 عضو قبلی سالم نباشد آیا به خوبی کار خواهد کرد ؟

دشمنان دین از هر راهی برای مقابله با دین ظاهر می شوند حتی با لباس تزویر . که به آن گرگ در لباس میش گفته می شود .در این حالت دشمن با نام دین وارد می شود و القائات خود را در ذهن افراد جاگذاری می کند و ذهن افراد را معیوب و مسموم می کند . به گونه ای که هر چیزی را که به مردم دستور می دهد ، مردم احساس می کنند حق و قابل قبول است  و هر آنچه مقابل آنها و تفکرات آنها قرار گرفته باطل و نا حق است در حالیکه چنین نیست .

ازجمله ی این مسمومیت دینی می توان به جایگزین کردن عرفانهای قلابی به جای عرفان حقیقی است.

 دشمن از حس نیاز به دین مردم استفاده می کند تا بتواند به جای خدا ی حق ،ناخدای غیر واقعی را نشان دهد  برای برقراری نظم نوین جهانی . مذهب سازان عصر جدید بسیار زیرک هستند. آنان به این حقیقت رسیده اند که همیشه گروهی در دنیا وجود دارند که از هیچ گونه استقلال فکری برخوردار نیستند و متاسفانه این گروه کمتر به خردمندان تمایل دارند، بلکه میل بیشترشان به کسانی است که هوی و هوس را سر لوحه کار خود قرار داده اند. پروتکل های دانشوران یهود به صراحت به تربیت و آموزش افراد اشاره دارد، می گوید : تا زمانی که افراد جوامع مختلف مطابق الگو و انگاره های تربیتی ما دوباره تربیت نشوند، نمی توانیم برنامه هایمان را در این گونه جوامع مطابق با روشی کلی و یکسان پیاده کنیم. اما اگر برنامه ها را محتاطانه و توام با آموزش آغاز کنیم می توانیم در کمتر از یک دهه منش و خلق و خوی سر سخت ترین افراد را تغییر داده و آنها را مانند افرادی که از پیش مطیع ساخته ایم به زیر سلطه خویش در آوریم.

نگاهی بر پروتکل های یهود

یکی از حیرت انگیزترین ، عجیب ترین و خطرناکترین کتابهای سیاسی که تاکنون در جهان انتشار یافته است، کتاب «پروتکل های حکمای یهود» است.

این کتاب مجموعه ای است از سخنرانیهای یک شخصیت برجسته یهودی که بر چند تن از ثروتمندان و افراد با نفوذ یهودی ایراد کرده است.

   این کتاب در سال 1901میلادی بدست «سرگی» نویستنده روسی افتاده و اقدام به انتشار آن نمود که به بیداری ملل و هوشیاری آنها از توطئه های یهود منجر شد.

   کتاب فوق در سال 1917میلادی در انگلستان ترجمه و چاپ شد و آخرین چاپ آن در غرب در سال 1921 میلادی انجام گرفت و از آن به بعد هیچ کس جرات چاپ آن را پیدا نکرد. زیرا هر کس آنرا چاپ یا ترجمه کرده، سرانجام بدست یهود کشته شده است.

   با توجه به اهمیت این کتاب در سیاست های صهیونیزم جهانی و آنچه که امروز در جهان با توطئه های صهیونیستی صورت می گیرد، گزیده ای از پروتکلهای یهود ، برگرفته از کتاب «دنیا بازیچه یهود»  ذکر می گردد تا بیش از پیش به ماهیت رژیم اشغالگر قدس و لابی صهیونیسم جهانی پی ببریم.

پروتکل شماره (1):

ü      «تز آزادی سیاسی» را ما وضع کردیم. ولی بر ما لازم نیست که آنرا اجرا نمائیم. اما اگر ضرورت اقتضاء کند، آنوقت تمسک به آزادی سیاسی برای جلب مردم بلامانع است.

ü      فرقی نمی کند که کشمکشهای داخلی ، دولت {مخالف ما} را از پای درآورد یا جنگ های خارجی آنرا ساقت کند. در هر دو صورت کشور سقوط کرده و بدست ما خواهد افتاد.

ü      حقوق ما در پس «قدرت» مخفی است. در حقیقت «حق» یعنی: آنچه در دست داری به من {صهیونیسم} بده تا ثابت کنم من پر زورتر از تو هستم.

ü      هدف ، وسیله را توجیه می کند.  هرچه در راه رسیدن به هدف انجام دهیم خوب است.

ü      حیا، عفت، ناموس و ... را بوسیله قهرمانان و آموزگاران از مغزها بیرون آورده و دیگر این چیزها در اجتماع مفهومی نخواهد داشت.

ü      ما نخستین کسانی بودیم که جملات «آزادی» و «عدالت» و «برادری» را در ذهن مردم انداختیم. مردم هم آنها را طوطی وار تکرار کردند. در صورتیکه هیچ یک از آنها تا بحال تحقق نیافته است و در نتیجه هم آزادی فردی را از دست داده و هم از حقوق اجتماعی خویش محروم شده اند.

پروتکل شماره (2):

ü      از بین مردم افرادی کوتاه فکر و بی رای را {برای حکومت کشورها}انتخاب خواهیم کرد تا هرچه به آنها دستور بدهیم بدون چون و چرا اجرا نمایند. خیال نکنید که این تصریحات پوچ و بی اساس است. بخاطر داشته باشید که این ما بودیم که زمینه را برای «داروین» ، «مارکس» و «نیچه» آماده ساختیم.

ü      روزنامه نگاری یکی از منابع سرشار فرهنگ است. ولی چون دولتها نتوانستند از آن بطور شایسته ای استفاده کنند، سرانجام بدست ما افتاد و بوسیله آن توانستیم افکار خود را در اذهان مردم بگنجانیم و صدها کرور طلا و نقره ذخیره نمائیم.

پروتکل شماره (3):

ü      سران کشورها را هدف احزاب سیاسی قرار داده و بوسیله آن میدانهایی برای زد و خورد بوجود آوردیم. در نتیجه اضطراب و ناامنی همه جا را فرا گرفته و فقر و بدبختی بر تمام کشورها حکم فرما شد.

ü      ما پیوسته می کوشیم تا خود را مخلص و مدافع «کارگران» قلداد کنیم تا بدینوسیله آنها را تحت سیطره خود درآورده و در داخل «اشتراکیت» و «کمونیزم» {بی دینی} وارد نمائیم.

ü      ملتهای غیر یهودی بدون کمکهای فکری ما نمی توانند کاری انجام بدهند. آنها حتی در کوچکترین مسائل زندگی خود نیاز به ما دارند.

ü      «اعلامیه حقوق بشر» از تراوشات مغزهای یهود است. اسرار این اعلامیه برای ما خیلی روشن و واضح است. زیرا ما آنرا تنظیم داده و بوسیله آن مردم را بیچاره کردیم.

پروتکل شماره (4):

ü      جوامع در موقعی سعادتمند خواهند بود که متدین و پیرو رهبران روحانی باشند. ولی هرچه مردم از دین دور شده و به اصطلاح متمدن تر شوند، به نفع ما خواهد بود. از این رو ما باید عقده «خداپرستی» را از اذهان مردم بیرون کرده و آنها را بسوی «مادیت» سوق دهیم.

پروتکل شماره (5):

ü      در مملکتی که ما زندگی می کنیم، هیچ وقت از طرف همسایگان علیه آن مملکت اعلان جنگ نخواهد شد. زیرا سیاست ما طوری است که هر دولتی صلاح خود را در کناره گیری از ستیز با ما می داند.

ü      خداوند ما را نابغه های جهان خلق کرده است تا از عهده حکومت بر دنیا بخوبی برآئیم.

ü      علم اقتصاد حقیقت شگرفی را کشف کرد و آن این است که ارزش و اهمیت «ثروت» بیش از «تخت و تاج» است.

ü      باید عقاید و نظرات متضادی را در اجتماع ایجاد کنیم تا کسی نتواند حق را از باطل تمیز دهد و دریچه فهم بر مردم بسته شود.

پروتکل شماره (6):

ü      جنگهایی که بپا خواهیم کرد احتیاج به ثروت سرشاری دارد. این پول را از راه احتکارهای بزرگ تامین خواهیم کرد. تا هم دولتها را تضعیف کنیم و هم مصرف جنگ را تامین نمائیم.

ü      کارهای درجه یک را در دست گرفتیم، تا دیگران محتاج ما بوده و برای یک لقمه نان در مقابل ما بسجده درآیند.

پروتکل شماره (7):

ü      در اروپا و آسیا باید جنگ ، فتنه و آشوب بپا کرد. این کار در حقیقت دو فایده دارد. یکی از بین رفتن آنها و دیگری تسلط ما بر آن مناطق.

ü      پیروزی در کارهایی نصیب ما می گردد که «مخفیانه» انجام گرفته باشد. هرگز لازم نیست که یک فرد دیپلمات و سیاسی مطابق گفتارش عمل نماید.

ü      برای آنکه به هدف خود برسیم ، لازم که افکار خود را به تمام مردم تزریق کنیم. تا اگر دولتی بخواهد با ما مبارزه کند، آنرا با عصای مخالفت با افکار عمومی تأدیب کنیم.

پروتکل شماره (8):

ü      رژیم ما از طرف نویسندگان، قانون شناسان ، تحصیل کردگان و مدیران سیاسی تهیه شده است. این اشخاص تمام جزئیات زندگی اجتماعی را دانسته و تمام اصول دیپلماتیک و سیاسی را به ما یاد می دهند. بدین ترتیب از تمام ریزه کاریهای زندگانی مطلع می شویم.

پروتکل شماره (9):

ü      فقط یک چیز ممکن است از عظمت و قدرت ما بکاهد و آن «همکاری دولت و ملت» است. ولی ما اقدامات لازم را در این زمینه انجام داده ایم. مثلا بین ملت ها و دولتها جدایی وسیعی انداخته و ملت را از دستگاه حاکمه خود مرعوب و خائف کرده ایم. در این حال چگونه ممکن است ملت ، تحت نفوذ ما نباشد؟

پروتکل شماره (10):

ü      لازم نیست که تمام دستگاه حاکمه یک کشور را فاسد کنیم. تنها فاسد کردن یک جزء کافی است که دولت را بدست ما بیاندازد.

ü      هرگاه سوزن «آزادی» را در جسم مملکتی فرو بردیم، در واقع او را «وبا» زده و سبب هلاکش را فراهم کرده ایم.

ü      اختیار یک حاکم جانی، برای ما خیلی سودمند است. زیرا همیشه از تشهیر سوء سابقه خود خائف ، و آنچه دستورش دهیم اجرا خواهد کرد.

ü      پس از آنکه هیئت حاکمه فاسد گشت، مردم بستوه آمده و فریاد خواهند زد: ما را از دست این روسا نجات دهید. رئیسی برای ما انتخاب کنید تا اسباب و علل این اختلافات را از بین برده و تعصبات دینی و اخلاقی را نابود کند. رئیسی که بتواند امنیت را حکم فرما کند.

پروتکل شماره (11):

ü      یکی از نعمتهایی که خداوند به یهود عطا فرموده این است که آنها را در چهار گوشه جهان متفرق ساخته است. اگر چه دیگران آنرا از نقاط ضعف ما می دانند ؛ ولی همین تفرق است که سبب بدست آوردن زمام حکومت جهان شده است.

پروتکل شماره (12):

ü      کلمه «آزادی» تفسیرهای متعددی دارد. بهترین تعریف «آزادی» این است که بگوئیم: «آزادی یعنی مواردی که قانون اجازه می دهد». این معنی با هدفهای ما بهتر سازگار است. زیرا تعیین موارد قانونی بدست ما است. چون قانون را ما جعل می کنیم.

ü      هیچ خبری ، پیش از آنکه به اطلاع ما برسد، به گوش کسی نخواهد رسید و کنترل اخبار جهان بدست ما خواهد بود و تنها خبرهایی به اطلاع همگان می رسد که به نفع ما باشد.

پروتکل شماره (13):

ü      برای آنکه مردم را مشغول کرده باشیم، هر روز مشکلات جدیدی برای آنها بوجود می آوریم تا آنها را از مذاکره در مسائل سیاسی باز داریم.

ü      هر روز صفحه های جرائد و مجلات را از مسابقات فوتبال، بسکتبال، کشتی و ... پرخواهیم کرد و بدین وسیله مغز ملت را منحصر در تفکر در این مسابقات می کنیم.

پروتکل شماره (14):

ü      ما عقاید دینی را ریشه کن خواهیم کرد.

ü      در تمام کشورهای بزرگ، مطالب مسموم خود را بوسیله نویسندگان عالیمقام آن کشور تزریق مردم می کنیم.

پروتکل شماره (15):

ü      همه پلیس های مخفی بین المللی در احزاب ما داخل خواهند شد.

ü      نمایندگان مجلس سنا و تمامی شخصیتهای بزرگ جوامع، کورکورانه از سیاست ما پیروی می کنند.

ü      چگونگی سیطره ما در یک جمله خلاصه می شود: تمام ملتهای جهان «کودک» و یهود «مادر» آنهاست.

پروتکل شماره (16):

ü      پیروی از «علماء» را ارتجاع و کهنه پرستی ، قلمداد خواهیم کرد. تا بدینوسیله از یگانه دشمنی که ممکن است در مقابل ما ایستادگی کند، آسوده خواهیم شد. زیرا دیگر مردم به دور آنها نخواهند رفت.

ü      تا یهود است، «علماء» ، بدبخت، فقیر و بیچاره زندگی خواهند کرد.

پروتکل شماره (17):

ü      هر از چندی، برای آنکه از شوکت و عظمت روسای غیر یهودی کاسته باشیم، یکی از شخصیتهای برجسته کشور را بوسیله «ترور» به قتل می رسانیم.

پروتکل شماره (18):

ü      کلماتی مانند «قاتل سیاسی» ، «نبرد در راه آزادی» ، «جهاد برای سعاد انسان» و ... جملاتی است که بوسیله آنها مردم را متمرد، سرکش و بی باک تربیت می کنیم و اکثراً گول ما را خورده اند.

پروتکل شماره (19):

ü      بحرانهای اقتصادی را بوسیله از کار انداختن پولها در کشورهای غیر یهودی بوجود آورده ایم.

ü      سران غیر یهودی یا از روی نادانی و یا از روی عمد ، دولتهای خود را مجبور کرده اند تا آنقدر از ما پول قرض کنند که از پرداخت آن عاجز بمانند. آیا می دانید با چه زحمتی این کارها را انجام داده ایم؟!!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی